مقدمه
شاید بتوان مزایای اصلی هاچ بک ها را در "سبکی، کوچکی و قدرت مانور بالا" خلاصه کرد که هر سه مورد میتوانند به هزینه تولید پائین ومصرف سوخت مناسب منتهی شوند. پس تعجبی ندارد که در این کلاس خودرویی، این همه اتومبیل ارزان و اقتصادی داریم که فقط بدلیل قیمت مناسب و راحتی در پارک کردن، به فروش میرسند. اما اگر اینطور است پس تکلیف هاچ بک های جذاب مثل نسخه های اسپرت گلف و سیویک و.. چه میشود؟! آیا خریداران گلفGTI یا مرسدس بنز A45 هم با مشتریان کیا پیکانتو و ام وی ام 110 هدف مشترکی داشته اند؟ قطعاً خیر. پس بیائید یک بار دیگر خصوصیات هاچ بک ها را مرور کنیم. سبکی، کوچکی و قدرت مانور بالا! خوب این سه مورد دقیقاً نکات مورد علاقه عاشقان شتاب و سرعت هم هستند. سبکی یعنی میتوانیم با موتوری مشابه به شتاب بهتر دست یابیم؛ و کوچکی و قدرت مانور بالا هم یعنی میشود راحت تر و سریعتر از لابلای ماشین ها حرکت کرد (البته نه در خیابان بلکه در پیست های استانداردی که خوشبختانه در تمامی شهرها و حتی روستاهای کشور ما هم وجود دارد!). پس بیخود نیست که در کنار هاچ بک های حوصله سر بر(!)، تعداد زیادی نمونه هیجان انگیز هم در این کلاس خودرویی تولید میشود.
با این مقدمه امروز به سراغ دو تا از جذاب ترین هاچ بک های بازار کشور آمده ایم تا ببینیم آیا آلفارومئو جولیتا میتواند از پس رقیب تازه واردش یعنی سئات لئون برآید یا اینکه محصول اسپانیائی، پشت ایتالیایی کهنه کار ما را به خاک خواهد مالید؟ راستی از آنجایی که امروز روی نوار شانس بودیم به صورت اتفاقی با یک عدد ولوو C30 T5 نیز همراه شدیم. البته بدلیل تفاوت در تعداد سیلندر و قیمت و میزان دسترسی، خیال نداریم این اتومبیل را با دو رقیب فوق مقایسه نمائیم. اما سعی میکنیم از فرصت پیش آمده استفاده نموده و توضیح مختصری هم در باره این مسافر سوئدی بدهیم، چرا که علیرغم تمامی تفاوت ها برخی اشتراکات نیز میان این اتومبیل با میهمانان اصلی مان وجود دارد. پس لطفاً با خودروبانک همراه باشید.
معرفی کلی
فکر میکنم همه مخاطبان خودروبانک با برند آلفارومئو آشنا باشند. خودروسازی ایتالیایی که به ساخت اتومبیل های هیجان انگیز شهرت دارد و همواره با طرح های اغواگرایانه و موتورهای قدرتمند، دل دوست داران اتومبیل را بدست آورده است. جولیتا نیز یکی از محصولات با سابقه و خوش فروش این کمپانی است که در کشور ما هم به نسبت قیمت و کلاس بدنه با استقبال نسبتاً مناسبی مواجه شده.
اما برخلاف آلفارومئو، سئات در ایران یک برند ناشناخته می باشد که لوگو اش گاهی با سوزوکی و گاه با محصولات چینی اشتباه گرفته میشود! اما دوست داران واقعی اتومبیل میدانند که سئات یک خودروساز خوشنام و نسبتاً مطرح اسپانیایی است که هرچند تاریخچه 107 ساله آلفا را به خود نمیبیند اما با قدمتی در حدود 67 سال، به هیچ عنوان تازه کار به حساب نمی آید. البته این شرکت سالهاست که توسط کمپانی فولکس واگن خریداری شده که با نگاهی به سایر زیرمجموعه های VW میشود از این قضیه به عنوان یک نکته مثبت یاد کرد. مدل لئون که امروز برای بررسی دعوت کرده ایم، به نوعی از محبوب ترین های این کمپانی به حساب می آید که با قیمت مناسب (البته نه در ایران!) و کیفیتی شبه آلمانی نظر بسیاری را در جهان به خود جلب نموده. شاید خیلی ها ندانند اما چند سال پیش تعداد انگشت شماری از نسل قدیم لئون به کشور وارد شد که بنا به دلایلی مثل همین گمنامی و ظاهر نه چندان جذاب آن نسل (و البته مواردی که از حوصله این متن خارج است) با شکست مواجه شد. اما به نظر میرسد این بار اوضاع متفاوت است و سئات آمده که بماند.
طراحی ظاهری
اگر بخواهیم روی شباهت ها و نقاط مشترک دست بگذاریم باید بگوئیم که هر سه اتومبیل امروزمان کوچک و فاقد صندوق عقب هستند! راستش را بخواهید من که به غیر از این دو مورد، شباهت دیگری میانشان نمیبینم! پس اگر موافق باشید در مورد هر کدام جداگانه صحبت نمائیم.
اول به سراغ آلفارومئو میرویم. همانطور که از ایتالیایی ها توقع داشتیم، اینجا خبری از محافظه کاری نیست و طراحان هر آنچه که به ذهن خلاقشان رسیده به مرحله اجرا در آورده اند. از جلو پنجره خاص آلفا و فرم منحصر به فرد چراغ هایش بگیرید تا حالت تخم مرغی بدنه و دستگیره های مخفی دربهای عقب، همه و همه جسورانه طراحی شده اند و در عین حال از هارمونی مناسبی هم بهره میبرند. انگار سازندگان جولیتا صرفاً به دنبال مهندسی محض نبودند و هم زمان از کارشان لذت هم برده اند. جدای از اینها پایبندی به طرح های آبا و اجدادی، باعث شده که جولیتا نیز همچون بسیاری از هموطنانش از اصالت ظاهری مناسبی برخوردار باشد. البته شاید برخی افراد با چهره ساختار شکن قسمت جلوئی جولیتا ارتباط برقرار نکنند ولی همین چهره متفاوت باعث خاص تر شدن اتومبیل شده و نظر طرفدارانش را دو چندان به خود جلب کرده است.
اما در مورد سئات اوضاع قدری تفاوت دارد و اجزای بدنه لئون با نظم و ترتیب خاصی سر جای خودشان قرار گرفته اند. در جای جای بدنه هم از زوایای تند و تیز استفاده شده تا حس استحکام و جدیت را به بیننده منتقل نماید. نکته قابل توجه اینجاست که این طراحی اتو کشیده نه تنها خشک و خسته کننده نشده بلکه برعکس خیلی هم جذاب از کار درآمده. به نظر میرسد راز این زیبایی در دقت زیاد به جزئیات نهفته است. مثلاً اگر نگاهی به چیدمان چراغ های جلوئی و طراحی آینه های جانبی و یا خطوط بدنه بی اندازید متوجه خواهید شد که چرا قیافه لئون بدون استفاده از آرایش غلیط، تا این حد فریبنده و خواستنی شده. البته با توجه به اصل و نسب آلمانی این اتومبیل اسپانیایی میشود گفت که این قضیه تا حدودی هم طبیعی است چرا که آلمانی ها استاد ساخت اتومبیل های ساده و در عین حال زیبا و کم نقص هستند.
در قیاس با جولیتا باید بگوئیم که طراحی لئون پرجذبه تر، خشن تر و حتی منطقی تر است ولی همچنان شور و حال و روح محصول آلفا را در خود نمیبیند و در مقابل جولیتا کمی معمولی به نظر میرسد.
خوب سری هم به مسن ترین عضو گروه بزنیم. وقتی از روبرو به C30 مینگریم، با یک چهره مردانه و جدی روبرو میشویم که تاحدودی ما را به یاد سدان های ولوو می اندازد. این طراحی متین تا میانه های اتومبیل ادامه یافته اما وقتی به ستون B میرسیم همه چیز رنگ و بوی متفاوتی به خود میگیرد. اینجا فرم کوپه مانند انتهای سقف در کنار صندوق عقب خاص و سپر کاملاً اسپرت، حس و حال هیجان و مسابقه دارد و حالا میشود فهمید که با یک هاچ بک معمولی طرف نیستیم. شاید بتوان گفت که تنها مشکل طراحی این محصول همین عدم هماهنگی قسمت جلوئی و عقبی است و به غیر از این مسئله نمیتوان ایرادی به چهره زیبای C30 گرفت.
طراحی داخلی و آپشن ها
در داخل کابین هم بیشترین خلاقیت را در محصول آلفارومئو خواهید یافت. چیدمان هیجان انگیز و متفاوت قطعات جولیتا، بهمراه رنگ بندی خاص و خطوط اسپرت طراحی، همه و همه حس سرعت و جوانی را در دل انسان زنده مینمایند. همچنین ریزه کاری هایی مثل شکل و شمایل غربیلک فرمان که یادآور جلو پنجره معروف آلفا است به نوعی اصالت این محصول را به رخ رقبا میکشاند. کیفیت داخلی هم تا حدودی مناسب است اما استفاده از متریال خشک باعث شده که انتقاداتی به مواد بکار رفته وارد باشد.
خوب سری هم به اسپانیا بنزیم. در داخل کابین سئات همچون قسمت بیرونی با یک طراح ساده و شکیل مواجه میشویم که به هیچ وجه جسارت های جولیتا را ندارد؛ اما در عوض کیفیت بسیار مناسب متریال، در کنار ارگونومی کم نظیر و دقت عالی به مونتاژ، باعث شده اند که داخل لئون حس بسیار خوبی به سرنشینان دست بدهد. ضمن اینکه بدلیل همین سادگی خطوط به محض قرار گرفتن پشت فرمان با اتومبیل اخت میشوید و حس میکنید که سالها با آن رانندگی کرده اید.
راستی در مورد فضای سرنشینان و صندوق عقب، باید بگوئیم که هر دو اتومبیل به نسبت ابعاد بدنه شرایط قابل قبولی داشتند که البته با برتری نسبی سئات همراه بود.
در یک جمع بندی خلاصه کابین آلفا زیباتر و خاص تر و سئات با کیفیت تر و کارآمد تر می باشد.
اما متاسفانه ولوو بر خلاف ظاهر جذابش در داخل کابین کم کاری کرده و یک محیط ساده و بدور از لذت را پیش رویمان قرار داده است. البته ناگفته نماند که کیفیت و دقت مونتاژ مطابق انتظار عالی است و سبک سنتی کابین ولوو هم طرفدارن خاص خودش را دارد؛ اما از دید من خشکی متریال و سادگی بیش از حد در طراحی قسمت های مختلف اصلاً با قیمت و ذات وحشی T5 همخوانی ندارد. مورد منفی دیگر اینکه بدلیل فرم انتهایی بدنه، سرنشینان عقبی در محیطی خفه قرار میگیرند و صندوق عقب نیز با کمبود فضای شدیدی روبرو است. البته خیلی هم نا امید نشوید چرا که در کابین این اتومبیل هم نکات مثبتی مثل طراحی مناسب صندلی ها و ارگونومی عالی در قسمت های مختلف به چشم میخورد که میتواند حس آرامش مناسبی را بهمراه داشته باشد. مثلاً نشیمنگاه صندلی های عقبی تقریباً به کشیدگی قسمت جلوئی ساخته شده که با پر کردن فضای زیر زانو خستگی را در طول مسیر به تاخیر می اندازد. یا در مورد دید پیرامونی، شرایط ولوو از دو اتومبیل دیگر بهتر ارزیابی شد که برای رانندگی در شهرهای شلوغ اهمیت زیادی دارد.
آپشن های رفاهی و ایمنی
با توجه به اینکه اتومبیل های امروز ما به نسبت ابعادشان گران قیمت به حساب می آیند توقع داریم که از نظر امکانات رفاهی و ایمنی هم گزینه های متنوعی را پیش رویمان قرار دهند. حال ببینیم این انتظار ما برآورده خواهد شد یا خیر.
در جولیتا امکانات زیادی نظیر: 6 عدد کیسه هوا، پشت سری فعال، سیستم های ترمز و پایداری شامل ABS ، EBD ،DSC ،VDC ،ASR ،HBA ، CBC و HILL-HOLDER ، تهویه مطبوع دوگانه اتوماتیک، صندلی های برقی جلو (برای راننده دارای سه حافظه) بهمراه گرمکن، سنسور نور و گرد و غبار، آینه الکتروکرومیک، نمایشگر چند منظوره، سقف پانوراما و سانروف برقی، سامانه Start/Stop ، امکان انتخاب سه حالت رانندگی Dynamic و Natural و All weather معروف به کلیدهای DNA، پدل شیفتر و چراغ شوی و بسیاری گزینه دیگر وجود دارند که از نظر تعداد و کارائی راضی کننده هستند. با سیستم صوتی BOSE هم که آشنایی دارید و خوشبختانه جولیتا از این برند حرفه ای برای تضمین کیفیت صدا استفاده نموده.
لئون نیز با پکیج کاملی از سیستم های ترمز و پایداری شامل ABS, EBD, ASR, HBA, XDS, HAS, VSA, TCS, HHC, CBC و ایربگ های 7 تایی (راننده، سرنشین، جانبی، پرده ای و زانوئی) وارد میدان شده تا نشان بدهد که برای ایمنی سرنشینان اهمیت زیادی قائل است. به غیر از اینها، امکانات رفاهی بسیاری از قبیل: تهویه اتوماتیک دوال، مانیتور لمسی، سانروف برقی (که هرچند مثل سقف پانورامای جولیتا نیست اما با ابعاد بزرگش قسمت زیادی از سقف را پوشش داده)، پدل شیفتر، برف پاک کن و چراغ های هوشمند بهمراه چراغشور جلو، گرمکن صندلی های جلو، نشانگر باد تایرها، بلوتوث، آینه الکتروکرومیک، ترمز پارک برقی، سیستم Start/Stop و.. هم در این خودرو گنجانده شده که تجهیزات مناسبی به حساب می آیند. راستی در مورد سیستم صوتی هم با وجود اینکه سئات مانند آلفا از برند معروفی همچون BOSE استفاده نکرده اما با 8 بلندگو و ساب ووفر قدرت و کیفیت مناسبی را به ما ارائه داد.
ضمناً هر دو اتومبیل از آزمون های سخت گیرانه موسسه Euro NCAP سربلند بیرون آمده اند و توانسته اند 5 ستاره ایمنی را با نمرات مناسبی بدست آورند. در تصویر زیر میتوانید خلاصه ای از گزارش تست ایمنی جولیتا و لئون را مشاهده نمائید:
راستی ولوو را از قلم نیندازیم. C30 نیز به امکاناتی نظیر ایربگ های جلوئی/جانبی/پرده ای، سیستم های محافظتی WHIPS و SIPS، سیستم ترمز و پایداری مجهز به ABL, EBA, IDIS, DSTC ، چراغ های جلوئی اتوماتیک دارای چراغشور، برف پاک کن هوشمند، کروز کنترل، تهویه مطبوع اتوماتیک، صندلی برقی راننده (با 3 حافظه)، بلوتوث و بسیاری موارد دیگر تجهیز شده که در کنار 5 ستاره ایمنی مشتری را راضی نگاه خواهد داشت.
پیشرانه و توانایی های حرکتی
بیایید از آلفارومئو شروع کنیم. در کشور ما فقط نسخه 1.4 لیتری جولیتا عرضه شده که همین موتور کوچک با کمک توربوشارژر و تکنولوژی هایی مثل سیستم Multi Air توانسته 170 اسب را در دور 5500 آماده دویدن کند و در دور 2500 نیز به گشتاور 250 نیوتن متر دست یابد. این قدرت تولیدی توسط یک گیربکس 6 سرعته اتوماتیک از نوع دو کلاچه به چرخ های جلوئی منتقل میگردد تا در عرض 7.8 ثانیه این ایتالیائی خوش چهره را به مرز سرعت 100 کیلومتر بر ساعت برساند. حداکثر سرعت نیز عدد 218 کیلومتر بر ساعت اعلام شده که عدد قابل قبولی است.
اما سئات لیون با دو موتور متفاوت پا به سرزمینمان گذاشته. اولی انجین 1.4 لیتری ساخت فولکس واگن است که 150 اسب بخار قدرت (از دور 5000 تا 6000) و 250 نیوتن متر گشتاور (از دور 1500 الی 3500) را در اختیارمان قرار میدهد. و نمونه دیگر که میهمان ما هم از همین مدل است قلب 1.8 لیتری آئودی را در سینه دارد که 30 اسب بخار قویتر از آن یکی است. البته گشتاور هر دو مدل یکسان است که با توجه به اختلاف حجم در ابتدا عجیب به نظر میرسد، اما با دقت بیشتر متوجه میشوید که این عدد ثابت در موتور 1.8 لیتری در بازه بیشتری (از دور 1250 الی 5000) در نقطه اوج باقی خواهد ماند که این قضیه برای داشتن شتابی مداوم و یکنواخت اهمیت زیادی دارد. این تفاوت ها باعث شده اند که نمونه قویتر لئون، شتاب صفر تا صد 7.2 ثانیه و حداکثر سرعت 225 کیلومتر بر ساعت را بدست آورد که به ترتیب 0.8 ثانیه و 10 کیلومتر بر ساعت بهتر از مدل 1.4 است. ضمناً گیربکس هر دو از نوع 7 سرعته اتوماتیک DSG می باشند که نیرو را به چرخ های جلوئی منتقل مینمایند.
اما برای مقایسه با آلفارومئو، باید از دو دیدگاه متفاوت به قضیه بنگریم. اگر بحث پرفورمنس و بازدهی مطرح باشد موتور 1.4 جولیتا، با اسب بخار و شتاب بالاتر نسبت به موتور 1.4 لئون برنده رقابت خواهد بود. اما اگر به دنبال سریعترین اتومبیل باشید، با توجه به اینکه در کشور ما نسخه قویتر جولیتا عرضه نشده میبایست لئون 1.8 را انتخاب نمایید چرا که در تمامی پارامترها (قدرت، شتاب و حداکثر سرعت) از این نسخه جولیتا برتر ظاهر میشود.
سری هم به ولوو بزنیم. همانطور که در ابتدای مقاله گفتیم بحث پیشرانه T5 با دو رقیب امروز متفاوت است. موتور 5 سیلندر 2.5 لیتری توربو شارژر این اتومبیل قادر است 230 اسب بخار قدرت را در دور 5000 و 320 نیوتن متر گشتاور را از دور 1500 تا 5000 آزاد نماید که اعداد فوق العاده ای هستند. فقط حیف که گیربکس 5 سرعته قدیمی ولوو مقداری از این قدرت را هدر میدهد اما با این حال آنقدر اسب و گشتاور زیر کاپوت داریم که علیرغم این مشکل به شتاب صفر تا صد 7.1 ثانیه و حداکثر سرعت 235 کیلومتر بر ساعت دست یابیم. تازه این فقط بخشی از ماجرا بود و اگر بگوئیم که نمونه امروز ما به کمک کیت پولستار ده ها اسب (در حدود 20 الی 30) به سواره نظامش اضافه کرده دیگر کسی سر به سر این هیولای باکلاس(!) نخواهد گذاشت. راستی این اتومبیل هم مثل دو میهمان دیگرمان دیفرانسیل جلو است.
تجربه رانندگی
هر سه اتومبیل گزینه های جذابی برای رانندگی هستند و انتخاب میانشان کار دشواری است. اما اجازه دهید ابتدا به مقایسه دو رقیب اصلی یعنی لئون و جولیتا بپردازیم و پس از آن در مورد C30 صحبت کنیم.
از آلفا رومئو شروع میکنیم. پشت فرمان جولیتا حس تازگی و جوانی خاصی به انسان دست میدهد زیرا در اینجا همه چیز شور انگیز طراحی شده و بیش از یک هاچ بک اسپرت ما را به یاد کوپه های مسابقه ای می اندازد. البته این طراحی زیبا بدون ایراد هم نیست و محدودیت هایی برای دید پیرامونی ایجاد کرده. در شروع حرکت در مود رانندگی عادی (Natural) اتومبیل رفتاری آرام و نسبتاً معمولی دارد. حتی گاهی تاخیرهای گیربکس دو کلاچه جولیتا روی اعصاب هم میرود. کیفیت سواری نیز مقداری خشک است و در شهر پر دست انداز تهران گاهی سرنشینان را می آزارد. اما اگر بخواهید این موارد را فراموش کرده و به اوج لذت رانندگی آلفا پی ببرید، میبایست ابتدا اتومبیل را در حالت رانندگی اسپرت (Dynamic) قرار دهید و پس از آن به دل پیچ و خم جاده و خیابان بزنید. اینجاست که شتاب گیری جولیتا در کنار هندلیگ فوق العاده اش لبخند رضایت را بر لبانتان جاری خواهد ساخت و تازه میفهمید که لذت سواری اروپایی یا بطور دقیق تر ایتالیائی به چه معنی است. در این حالت واکنش های گیربکس نیز بهبود میابند و فرمان هم کمی سنگین تر میشود تا اطلاعات دقیق تری به راننده منتقل نماید. ترمزها نیز عملکرد بسیار خوبی دارند و به راحتی از پس توانایی های موتور بر می آیند. به طور خلاصه میتوان گفت که جولیتا برای افرادی که بدنبال لذت از رانندگی هستند انتخاب مناسبی خواهد بود.
حالا به سراغ لئون میرویم. با قرار گرفتن پشت فرمان احساس میکنید در یک اتومبیل با کیفیت آلمانی قرار گرفته اید. حتی رفتار خودرو نیز مثل اکثر محصولات ژرمن، منطقی و قابل پیش بینی است. دید به اطراف اندکی بهتر از آلفا می باشد و سواری کلی هم نرم تر از جولیتا و نزدیک به اتومبیل های سدان ارزیابی شد. اما اگر قرار بود فقط از نرمی اتومبیل لذت ببریم، یک تویوتا کرولا جادارتر و راحت تر میخریدیم! اینجا اولویت ها فرق دارند؛ پس بهتر است با فشردن پدال گاز، به سراغ اصل مطلب برویم! خوشبختانه واکنش پدال گاز لئون عالی است و اتومبیل با کمترین مکث از جا کنده میشود. نکته بهتر اینکه علیرغم شتاب بسیار خوب و لذت رانندگی بالا آرامش مناسبی در کابین برقرار است و اتومبیل به خوبی گوش به فرمان راننده و کاملاً در اختیار می باشد. البته حس میکنم هندلینگ جولیتا اندکی بهتر بود اما با توجه به تعلیق نرم تر لئون میتوانم در این مورد به سئات تخفیف بدهم. فرمان نیز دقیق و ترمزها قدرتمند می باشند و اعتماد به نفس کافی برای مانور های سریع را در اختیار شما قرار خواهند داد. گیربکس 7 سرعته نیز از سرعت و دقت مناسبی برخوردار است و با انتخاب های زیاد و هوش سرشارش به خوبی دنده مناسب را در مدار انتقال قرار میدهد. در یک جمع بندی کوتاه، میتوان لئون را یک اتومبیل چند منظوره دانست که در هنگام رقابت قادر است از خجالت خیلی ها (از جمله همین نسخه 1.4 جولیتا) درآید و به هنگام رانندگی عادی هم با کیفیت سواری قابل قبول، به خانواده های کم جمعیت خدمات رسانی کند.
اما قبل از پایان بررسی نگاهی هم به ولوو داشته باشیم. داخل C30 دید به اطراف عالی است و راحتی صندلی ها نیز در نوع خودشان قابل توجه هستند. روئیت داشبورد ظریف و در عین حال زمخت ولوو هم حس متفاوتی نسبت به دو اتومبیل قبلی دارد.(راستش را بخواهید خودم هم نمیدانم چطور میشود یک چیزی هم ظریف باشد و هم زمخت! ولی ولوو توانسته همچین داشبوردی را خلق کند!) فرمان به نرمی زیر دست میچرخد و گیربکس 5 سرعته نیز به نرمی دنده ها را یکی یکی برای پیشرانه سرو مینماید. تا اینجای کار به غیر از خشکی سیستم تعلیق و سادگی بیش از حد کابین مورد منفی دیگری به چشم نخورده. اما وقتی پایمان را تا انتها بر پدال گاز فشردیم همین دو ایراد هم از ذهنمان محو گشت. موتور تقویت شده C30 به اندازه ای نیرو تولید میکند که حتی سیستم های بازدارنده کامپیوتری ولوو قادر به مهارش نیستند و اتومبیل حتی بدون لانچ هم با هرزگردی چرخ ها مواجه میشود. تعلیق خشک اتومبیل هم اینجا به کمک می آید و با جلوگیری از حرکات گهواره ای به حفظ پایداری هر چه بیشتر یاری میرساند. با اینکه ولوو را به متانت و آرامش میشناسیم اما انگار این یکی فرزند ناخلف کمپانی به حساب می آید و با رفتارهای پرخاش گرایانه اش با همه سر جنگ دارد. البته راستش را بخواهید من که از این اخلاقش خوشم آمد! از نظر ترمز و قابلیت های کنترلی هم رفتار C30 قابل قبول است و شتاب مناسبش به این راحتی ها کار دستتان نخواهد داد.
سخن آخر
شاید بگوئید با توجه به ناشناخته بودن برند سئات در ایران و مواردی مثل خدمات پس از فروش و بازار دست دوم نامشخص، خرید لئون غیر منطقی به نظر میرسد. تازه بماند که قیمتش هم برای یک اتومبیل هاچ بک زیادی تند و تیز است. خوب من هم با شما موافقم. اما این را هم بگویم که اگر قبل از تصمیم گیری، دوری با سئات لئون بزنید احتمال دارد که نظرتان کاملاً عوض شود. زیرا قدرت زیاد و هندلینگ عالی این اتومبیل کوچک خیلی زود شما را به خود علاقه مند خواهد ساخت و کیفیت و نرمی و آپشن هایش هم به شما امکان استفاده روزمره و حتی خانوادگی را هدیه میدهد.
البته دوست داران آلفارومئو هم نگران نباشند. درست است که در این تست جولیتا نتوانست در خصوص نرمی، کیفیت و شتاب از پس رقیب تازه واردش برآید اما در عوض با طراحی (بخصوص داخلی) هیجان انگیزتر، هندلینگ کمی بهتر و خدمات پس از فروش گسترده تر همچنان گزینه ای جذاب به حساب می آید. ضمن اینکه با خرید جولیتا شما از اصالت برند آلفارومئو هم بهره میبرید که برای خیلی ها مهمتر از برتری های سئات می باشد.
در مورد ولوو نیز همانطور که در ابتدا گفتیم قصد مقایسه مستقیم نداشتیم. اما اگر اهل خرید اتومبیل دست دوم باشید با توجه به برخی شباهت ها ممکن است به این گزینه هم بی اندیشید. در این صورت نکات بازدارنده ای مثل طراحی داخلی کسل کننده، فضای کم صندوق، قطعات کم یاب و بازار ضعیف در ابتدا شما را پشیمان میکنند اما نکات مثبتی مثل شتاب و سرعت عالی که شما را در بسیاری از رقابت های اینچنینی (مثل امروز) برنده خواهد کرد میتواند نظرتان را تغییر دهد. ضمن اینکه طراحی منحصر به فرد T5 که با واردات بسیار اندکش خاص تر هم شده میتواند نظر طرفداران اتومبیل های تک (به قول بنگاه ها تک سواران!) را به خود جلب نماید.
در پایان ضمن تشکر از آقایان "شهاب ساکت" (مالک جولیتا)، "امیرحسین معادی" (مالک لئون) و "حمیدرضا انصار الحسینی" (مالک C30 T5) توجه شما را به جدول خلاصه مشخصات این سه اتومبیل جلب می نمائیم: