مقدمه
خرید یک اتومبیل اسپرت تمام عیار مثل پورشه 911 یا مرسدس بنز SL تا حدودی مشابه ازدواج با یک سوپراستار است. در اوایل کار حس میکنید دنیا را بدست آورده اید و همچون ستاره میدرخشید و خوب طبیعتاً خیلی ها هم به شما حسادت خواهند کرد. اما پس از گذشت چند ماه از رابطه و عادی شدن جذابیت های ظاهری، متوجه میشوید که زندگی چیزی فراتر از شیطنت ها و هیجانات زودگذر بوده! حالا از اینکه کوپه مسابقه ای شما از ترس بهم خوردن تناسب اندامش با بچه دار شدن مخالفت میکند و فضای کافی برای همراه شدن دوستان یا پدر مادرتان را هم به شما نمیدهد ناراحت هستید! حتی شاید از این همه جلب توجه زیادی هم خسته شده باشید. اینجاست که احتمالاً با خود میگوئید عجب اشتباهی کردم و ای کاش یک سدان 4 درب را انتخاب میکردم! اما این را هم فراموش نکنید که اگر به سراغ یک اتومبیل خانوادگی میرفتید، تمامی این شور و حال جوانی را از دست داده بودید. پس چاره چیست؟! خوشبختانه خودروسازان راه کارهایی مثل سدان کوپه یا سدان اسپرت لوکس را ارائه داده اند که میتوانند در کنار جذابیت های بی نظیر اتومبیل های مسابقه ای، همراه مناسبی برای زندگی روزمره و خانوادگی نیز باشند. در واقع این دسته از خودرو ها به شما این امکان را میدهند که جرقه عشق روزگار جوانی را ماندگار کنید! ما هم امروز به سراغ دو تا از بهترین های این کلاس یعنی مرسدس بنز CLS و پورشه پانامرا 4S آمده ایم تا ببینیم آیا این دو نماینده اشتوتگارتی واقعاً آنچه که ادعا میکنند هستند یا خیر. لطفاً شما نیز در این دیدار کوتاه با خودروبانک همراه باشید.
طراحی ظاهری
ابتدا نگاهی به مرسدس می اندازیم. الگوهای طراحی مشترک در خاندان مرسدس در این محصول نیز دیده میشوند و CLS هم مثل اکثر برادرانش شخصیتی مغرور و از خود راضی دارد! تازه اگر دقیق تر بنگرید متوجه خواهید شد که این یکی خیلی عصبانی و پرخاشگر هم هست! در قسمت جلوئی دماغه ای برجسته و خشمگین با کاپوتی بلند و سپری کوتاه یک چهره عضلانی و پر جذبه را پیش رویمان قرار داده اند. اما زیباترین قسمت طراحی این جنتلمن تنومند آلمانی در نمای جانبی اش دیده میشود، جائی که جثه ی بزرگ و کشیده ی CLS با این سقف کوتاه و حالت کوپه ی بدنه بینهایت جذاب از آب درآمده و خطوط مواج کناری در تلفیق با گلگیرهای برآمده و رینگ های بزرگ 5 پره این اثر ماندگار را خواستی تر هم نموده اند. و در عقب نیز انتهای سقف بهراه شیشه و صندوق با یک شیب تند به سمت پائین حرکت کرده اند و با طرحی هوشمندانه شکل و شمایلی متفاوت و دلربا به این فست بک خوش استیل بخشیده اند. البته میتوان گفت که چراغ های کشیده ی عقبی با قیافه اخمو و بی اعصاب قسمت جلوئی خیلی هماهنگ نیست اما انصافاً در ترکیب با این حالت جمع و جور انتهای خودرو چشم را نوازش میدهد. در واقع مرسدس بنز در طراحی این محصول موفق شده حالت لاکچری ذاتی خود را با المان های اسپرت و هیجان انگیز درآمیزد و طرحی نو در اندازد که مجموع کار همچون نسل قبلی تحسین برانگیز از آب درآمده.
و اما پانامرا. شاید برخی طراحی قدیمی و تکراری محصولات پورشه را نپسندند؛ بدتر اینکه پانامرا هم معمولاً به عنوان زشت ترین فرزند در قید حیات این خانواده شناخته میشود! اما وقتی پای صحبت طرفداران این برند خوشنام اروپایی بنشینید به شما خواهند گفت که هر کس از این قیافه خوشش نمی آید هنوز پورشه را درک نکرده است. در حقیقت برخلاف ویژگی های فنی کمپانی پورشه که جای حرف و حدیثی باقی نگذاشته صحبت ها در مورد ظاهرش بسیار است. اما راستش را بخواهید من که از چهره خاص و با ابهت پانامرا خوشم می آید. دماغه ی بسیار پهن و خطوط روی کاپوتش پرستیژ ویژه ای به این اتومبیل غول پیکر بخشیده و حالت ساده و شیک کناری هم توانسته تا حدودی حس متانت و سنگینی را به بیننده منتقل نماید. البته آبشش های روی گلگیرهای جلوئی و رینگ های اسپرت مشکی رنگ بلافاصله به شما یاد آوری میکنند که پشت این ظاهر ساده و بی آلایش یک هیولا خفته است! و در پشت سر، حالت لیفت بک بدنه که با شیبی تند سقف را به سپر عقبی متصل نموده با باله ای جذاب و چراغ هایی ساده و زیبا این پروژه منحصر به فرد را به خاص ترین شکل ممکن به پایان رسانده.
در مقایسه با یکدیگر باید گفت که اگر طرفداران هر برند که از قبل رای شان مشخص است را کنار بگذاریم و از افراد بی طرف سوال کنیم اکثریت CLS را برنده طراحی ظاهری خواهند دانست چرا که علاوه بر طراحی عامه پسند، توانسته چهره ای زیباتر و خشن تر را خلق نماید. البته پورشه نیز جذابیت های منحصر به خود را داراست و برای طرفداران پایبند به این برند، همین طرح اصیل همیشگی از هر چیز جدیدی در این دنیا خوشایند تر است.
طراحی داخلی
فرقی نمیکند سوار کدامیک شوید. به هر حال پس از ورود دیگر تمایلی به پیاده شدن نخواهید داشت! اما این نقطه ی اشتراک دلیل بر شباهتشان نمیشود و هر کدام از این دو زیبایی را به زبان متفاوتی تعریف کرده اند. داخل پانامرا دکمه های شلوغ کنسول میانی و یک پشت آمپر جذاب حس و حالی هیجان انگیز را به راننده منتقل مینمایند و با در دست گرفتن فرمان، حتی قبل از استارت اتومبیل ادرنالین در رگ های راننده جاری میشود. صندلی ها حالتی مسابقه ای داشته و میتوانند از 4 سرنشین بزرگسال پذیرایی کنند. کیفیت عالی و وجود گزینه های رفاهی فراوان، حتی سواری عادی را هم لذت بخش کرده و همانطور که از یک اتومبیل لوکس خانوادگی توقع داریم روی صندلی های عقبی امکاناتی مشابه سرنشینان جلو در دسترس است. مونتاژ بی نقص آلمانی هم که نیازی به تعریف و تمجدید ندارد و مثل همیشه حس اطمینان و رضایت را بدنبال خواهد داشت. راستی شیفترهای تعویض پشت فرمان 4S با حالتی متفاوت از بسیاری از خودروها به غربیلک چسبیده اند که عادت کردن به انها اندکی زمان میبرد اما این حالت برای رانندگی در سرعت های بالا مفید به نظر میرسد چرا که با این طراحی حتی در لحظه تعویض دنده نیز میتوانیم تمامی انگشتانمان را چسبیده به غربیلک نگاه داریم. تنها قسمت کابین پانامرا که برخی از منتقدین به آن ایراد گرفته اند (که البته به تازگی هم دست خوش تغییرات شده)، طراحی خاص ادوات کنسول مرکزی است که در ابتدای ورود خیلی پیچیده و گیج کننده به نظر میرسد. اما استفاده از این کلیدهای بیشمار در عمل بسیار ساده و لذت بخش میباشد و بعد از عادت کردن به آنها میتوانید به سریعترین شکل ممکن به گزینه مورد نظرتان دسترسی داشته باشید.
خوب سری هم به مرسدس بزنیم. برخلاف کابین پانامرا که شبیه به کاکپیت هواپیما طراحی شده با گشودن درب CLS گویی به یک کشتی مجلل تفریحی وارد میشویم! فضایی لوکس و در عین حال کلاسیک که با چوب و چرم و دقت و ظرافت هر آنچه که از یک مرسدس گران قیمت انتظار داشته ایم را بر آورده است. تنها مشکل اینجاست که فرم کلی کابین در مقایسه با پورشه بوی چندانی از هیجان و مسابقه نبرده و حتی ممکن است این طراحی از دید برخی قدیمی هم به نظر برسد. اما متریال مورد استفاده و چیدمان داخلی، تجمل گرایانه تر از رقیب همشهری اش به چشم می آیند و رنگ روشن استفاده شده نیز فضای داخلی را دلباز تر نشان داده است. همچنین نشانگر های بزرگ پشت آمپر و فرمان جذاب CLS در تلفیق با این کیفیت بی نظیر شما را برای سواری گرفتن بی تاب میکنند. صندلی ها نیز نسبت به پورشه کمی راحت تر و بزرگتر هستند اما افراد قدبلند بر روی صندلی های عقب پانامرا فضای نسبتاً بیشتری در اختیار خواهند داشت. کلیه ادوات به سادگی و زیبایی هر چه تمام تر با نظم و ترتیب سر جای خودشان نشسته اند و اینجا نه زیبایی فدای ارگونومی شده و نه برعکس بلکه هر دو مورد به بهترین شکل رعایت شده اند.
اما اینکه کدامیک از این دو، طراحی داخلی بهتری دارند به سلیقه شما باز میگردد. عده ای معتقدند که کابین مهیج پانامرا هوشمندانه تر طراحی شده چراکه با ذات اسپرت اتومبیل هماهنگی بیشتری دارد؛ اما برخی دیگر معتقدند که چون CLS هم یک سدان لوکس است و هم کوپه اسپرت، پس این طراحی داخلی متضاد توجیه منطقی داشته و بهتر میتواند به نیازهای دوگانه خریدارانش پاسخ دهد.
پیشرانه و توانایی های حرکتی
امروز با دو نیروگاه عظیم آلمانی سر و کار داریم که برای عاشقان قدرت جایی برای گله و شکایت باقی نمیگذارند. در زیر کاپوت پانامرا یک قلب V8 با حجم 4.8 لیتری میتپد که به کمک پاشش مستقیم سوخت و 32 سوپاپ قادر است 400 اسب را در دور 6500 رها سازد و از دور 3500 تا 5000 نیز گشتاوری معادل 500 نیوتن متر را به شما ارزانی دارد. شاید فکر کنید این میزان گشتاور برای یک اتومبیل اسپرت خانوادگی کافیست، اما مسئولان مرسدس با شما موافق نیستند چرا که برای CLS یک موتور V8 به حجم 4663 سی سی در نظر گرفته اند که به کمک توربو شارژرهای دو قلو گشتاور را از دور 1800 تا 4750 به حدود 600 نیوتن متر میرساند! البته از نظر قدرت تولیدی شرایط بسیار نزدیک به پانامرا است و سی ال اس نیز توانی برابر 402 اسب بخار در دور 5000 را از موتور استخراج مینماید. خوب با توجه به این اعداد و وزن تقریباً مشابه توقع داریم که CLS در تمامی حالات عملکرد بهتری داشته باشد اما مهار این همه گشتاور تولیدی در مرسدس بخصوص برای رانندگان آماتور دشوار است و در نتیجه پانامرا میتواند ضعف پیشرانه خود را به کمک لانچ کنترل جبران نموده و با شتاب صفر تا صد 5 ثانیه ای CLS با شتاب حدود 5.2 ثانیه را به دردسر بی اندازد. اما پس از شروع حرکت اوضاع کمی به نفع CLS خواهد شد. در واقع پس از کنده شدن اتومبیل از زمین گشتاور بالاتر مرسدس آن هم در شرایط تهران که توربوها کمبود فشار هوا را جبران مینمایند نوه ی کارل بنز را در وضعیت مناسب تری قرار میدهد. البته همچنان هم گیربکس محشر 7 سرعته دو کلاچه PDK پورشه با عملکردی اسپرت تر از جعبه دنده 7 سرعته CLS بار دیگر کمبود قدرت را جبران میکند و اجازه نمیدهد پانامرا به این راحتی ها تسلیم گردد. ضمن اینکه مرسدس حداکثر سرعت محصولش را روی عدد 250 محدود کرده اما پشت فرمان پورشه میتوانید تا 282 کیلومتر بر ساعت به پرواز خود ادامه دهید. ولی در مورد مصرف سوخت شرایط مرسدس بهتر است و در شرایطی که پانامرا برای هر 100 کیلومتر پیمایش در حالت ترکیبی (البته با ترافیک نرمال و بنزین با کیفیت) به حدود 11 لیتر بنزین نیاز دارد CLS مسیر مشابه را با 9 لیتر سوخت طی خواهد نمود.
ناگفته نماند که توضیحات ما در مورد دو میهمان امروزمان بود و مدل های دیگری مثل پانامرا توربو یا AMG CLS63 و.. هر کدام داستان خودشان را دارند.
آپشن های رفاهی وایمنی
طبیعتاً از اتومبیل هایی که پسوند لوکس را یدک میکشند توقعات خیلی بالاست. بخصوص اگر پای برندهای گران قیمت آلمانی وسط باشد. پانامرا و CLS امروز ما نیز با اینکه مدل 2012 هستند و چند سالی است که از تکنولوژی روز دور مانده اند اما در خدمت رسانی به سرنشینان کوتاهی نمیکنند. در واقع اتومبیل های لوکس همواره از آپشن های متداول در زمان خود جلوتر میباشند و در نتیجه به این زودی ها قدیمی نمیشوند. مثلاً نگاهی به همین محصول مرسدس بی اندازید: مواردی مثل کنترل کشش، کنترل پایداری، کروز کنترل هوشمند، سیستم کمکی پارک اتومبیل، رادار نقطه کور، سامانه نظارت بر باد تایرها، سیستم صوتی قدرتمند هارمن کاردون بهمراه مانیتور چند منظوره راننده و نمایشگرهای پشت سر، صندلی های داینامیک جلو با تنظیم برقی، گرمکن، تهویه و ماساژور، کیلس و استارتر، صندوق برقی، تعلیق قابل تنظیم، امکان انتخاب حالت های مختلف رانندگی، ایربگ های کامل، سیستم کنترلی COMAND، تهویه مطبوع اتوماتیک با امکان تنظیم جداگانه برای صندلی شاگرد و سرنشینان عقبی، هشدار خروج از خط و خواب آلودگی راننده و سیستم کمکی دید در شب تنها بخشی از لیست بلند بالای امکانات CLS میباشند که البته برخی از آنها بسته به نوع سفارش ممکن است کم یا زیاد شوند. اوضاع پورشه هم از نظر آپشن مناسب است و شما درون 4S به گزینه های بسیاری نظیر: صندلی های چرمی مجهز به گرمکن و تهویه برای تمامی سرنشینان، امکان تغییر حالت های رانندگی، سیستم های ترمز و پایداری از قبیل ASR, MSR, ABD, PSM قابل ارتقاء به کنترل دینامیک شاسی (PDCC) ، سیستم تعلیق فعال PASM، سیستم صوتی قدرتمند Burmester به همراه نمایشگر کنسول میانی و 2 عدد مانیتور روی پشت سری صندلیها، تهویه مطبوع اتوماتیک بهمراه امکان تنظیمات جداگانه برای تمامی سرنشینان، صندلی و صندوق عقب برقی و آینه الکتروکرومیک و ده ها مورد دیگر دسترسی خواهید داشت.
تجربه رانندگی
هر دو اتومبیل از پیشرانه های قوی، مهندسی بی نظیر و دینامیک فوق العاده ای بهره میبرند اما چه کنیم که محدودیت های ترافیکی و ابعاد بزرگشان لذت استفاده از این همه توانایی را محدود کرده. گاهی فکر میکنم که سرنوشت اتومبیل های قدرتمند شهری درست مثل یک ببر رام شده در سیرک، غم انگیز است؛ چرا که در بسیاری از مواقع فقط دردسر های قوی بودن (مثل پیچیدگی تعمیرات و مصرف سوخت بالا) را به دوش میکشند و به محض قدرت نمایی با هشدار پلیس یا تراکم جمعیت مواجه شده و در صورت بی اعتنایی به سختی تنبیه میشوند. البته میتوان طور دیگری هم به قضیه نگریست. چراکه همین غرش های هر از گاه و به رخ کشیدن شتاب در کل کل های خیابانی هم تا حدود زیادی ارضاء کننده است. اما در هر صورت امیدوارم صاحبانشان با درک نیاز های این اتومبیل ها گاه گداری سری هم به پیست بزنند تا انرژی این غول های عصبانی کمی تخلیه شود! بگذریم؛ برویم و ببینیم پشت فرمان پانامرا چه خبر است. کابین اغواگرایانه و مهیج این آلمانی خوش استیل انسان را سر ذوق می آورد و هنوز هم بعد از این همه سال برایمان تازگی دارد. صدای موتور و اگزوز بسیار گوشنواز میباشد و در عین حال که سرنشینان را آزار نمیدهد برای عشق ماشین ها یک سمفونی حماسی پخش مینماید. همانطور که قبلاً اشاره کردیم گیربکس دو کلاچه پانامرا عملکرد بی نظیری داشته و ضمن سرعت تعویض بالا با موتور کاملاً هماهنگ است. در نتیجه راندمان کلی اتومبیل چه در شتاب اولیه و چه ثانویه عالیست و بلافاصله پس از اراده شما بهترین پاسخ را ارائه میدهد. دقت فرمان و پایداری پانامرا هم مثال زدنی است و با اینکه از نظر ابعاد کلی و محل قرار گیری پیشرانه شباهتی به سوپر اسپرت های پورشه ندارد اما توانسته تا حدودی (البته نه به آن شدت) رفتار برادران کوپه اش را شبیه سازی کند. کیفیت سواری و راحتی به نسبت تعادل و چسبندگی که دیدیم رضایت بخش بود اما از پانامرا توقع نداشته باشید که در هنگام رانندگی عادی نرمی یک سدان لوکس را داشته باشد. البته با تنظیم حالت رانندگی و تعلیق میتوان از خشونت سواری کاست اما باز هم شرایط ایده آل نخواهد شد. ضمناً قدرت مانور این ژرمن پر ادعا با توجه به ابعاد بزرگش در شهر های شلوغ چندان مناسب نیست که البته این مورد به فضای مفیدی که در اختیارمان قرار داده می ارزد. در یک جمع بندی کلی میتوان گفت که پانامرا 4S یک اتومبیل مسابقه ای است که میتواند برای مصارف خانوادگی نیز مورد استفاده قرار گیرد. اما همواره ماهیت اسپرت خود را حفظ خواهد نمود.
اما داخل مرسدس شرایط کمی متفاوت است. در واقع با رویت این کابین اصیل و لوکس، ظاهر خشمگین CLS را فراموش میکنید و برای لحظاتی احساس بودن در یک سدان لاکچری آرام و متین در ذهنتان نقش میبندد. البته این تصور چندان هم بیراه نیست و به هنگام رانندگی با تعلیق نرمتر و سواری راحت تری نسبت به پانامرا مواجه خواهید شد. اهرم دنده نیز در پشت فرمان تعبیه شده که شاید با سلیقه جوانان و عاشقان اتومبیل های اسپرت خیلی جور درنیاید ولی برای اتومبیل های خانوادگی مناسب می باشد. اما تمامی اینها در یک روی سکه بود و اگر هوس شور و هیجان به سرتان بزند میتوانید آن روی دیگر را هم مشاهده نمایید. در واقع با تغییر حالت رانندگی و تعلیق به مود اسپرت و فشردن پدال گاز میتوانید هیولای درون CLS را کشف کنید که البته ممکن است در این هنگام از گشتاور وحشتناکی که به چرخ های عقبی منتقل شده و نعره ای که از موتور و اگزوز ها به گوش میرسد شوکه شوید. در هنگام شتابگیری دماغه عصبانی مرسدس مشابه ماشین های قلچماق امریکایی از جا بلند میشود و اعتماد به نفس رقبا را از آنها میگیرد و هرزگردی چرخ های عقب به همه هشدار میدهد که با یک جنتلمن دیوانه طرف هستید! البته شاید شیطنت و دریفت زدن با این اتومبیل لذت بخش تر از پانامرا باشد و تجربه ای فراموش نشدنی را به شما ارزانی دارد (فقط به شرطی که پس از خاموش کردن سیستم های پایداری خودتان را به کشتن ندهید!) اما بدون شک هندلینگ و قدرت کنترل پورشه بخصوص برای رانندگان غیر حرفه ای بسیار راحت تر خواهد بود و همین مورد پانامرا را در مسیر های پر پیچ و خم جلو می اندازد. البته تصور نکنید که CLS پایداری مناسبی ندارد و از پس کنترل خود بر نمی آید! نه اینطور نیست و اتفاقا تعادل مرسدس نیز در نوع خود بی نظیر است، اما شاسی و تعلیق اسپرت تر و سیستم چهار چرخ متحرک پانامرا (البته CLS هم مدل 4Matic دارد) کار را برای رانندگی در این شرایط راحت تر نموده.
قبل از خداحافظی با اتومبیل ها نگاهی هم به صندوق عقبشان بی اندازیم. معمولاً با گشودن درب محفظه جلوئی محصولات اسپرت پورشه با یک باکس کوچک مواجه میشوید که در عمل کارایی چندانی ندارد! اما در پانامرای عظیم الجثه که موتورش هم به قسمت جلو کوچ کرده وضعیت کاملاً متفاوت است و صندوق عقب فضای مناسبی در اختیارتان قرار خواهد داد. در مورد CLS نیز اوضاع به همین شکل است و میتوانید وسایل نسبتاً زیادی را با خود جابجا کنید.
سخن آخر
انتخاب میان این دو اتومبیل جذاب و دوست داشتنی کار سختی است. بخصوص اگر از طرفداران متعصب یکی از این برند ها نباشید که کارتان دشوار تر هم خواهد شد چرا که هر دو شان زیبا، پر قدرت، پر آپشن و بسیار با کیفیت هستند. خوب شاید بگویید که پورشه با توجه به شتاب اولیه و حداکثر سرعت بهتر و پایداری مناسب تر برنده رقابت شده که خوب برای بسیاری از سلیقه ها همین نتیجه گیری هم درست است. اما فراموش نکنیم که هدف اصلی تولید این جور ماشین ها ایجاد تعادل میان دو حالت استفاده خانوادگی و اسپرتی بوده و مرسدس بهتر از پورشه توانسته این دوگانگی را در محصولش بگنجاند. در حقیقت CLS در عین حال که قادر است تجربه یک رانندگی هیجان انگیز و اسپرت را به راننده هدیه دهد به هنگام سواری معمولی رفتار راحت تر و آرامتری دارد و بهتر از پانامرا تبدیل به اتومبیل خانواده میگردد. ضمناً مرسدس از نظر استهلاک و هزینه های نگهداری نیز معمولاً دردسرهای کمتری را به مالک تحمیل خواهد نمود. پس اگر جذابیت های اسپرتی اتومبیل برای شما خیلی مهم است باید بگوئیم که پانامرا علیرغم موتور ضعیف ترش ماشین مسابقه ای بهتری برایتان خواهد بود؛ اما اگر یک اتومبیل دو منظوره واقعی میخواهید میتوانید از خیر چند دهم ثانیه شتاب اولیه بهتر و هندلینگ کمی مناسب تر پانامرا بگذرید و CLS را انتخاب نمائید.
در پایان ضمن تشکر از آقایان علی نجفی (مالک پورشه) و سعید امیرآبادی (مالک مرسدس بنز) توجه شما را به جدول مقایسه کلی دو اتومبیل جلب مینمائیم. ضمناً جهت مشاهده سایر مشخصات و آپشن ها میتوانید به صفحه پانامرا و یا CLS مراجعه فرمائید.
مشخصات فني |
مدل | پورشه پانامرا 4S | مرسدس بنز CLS 500 |
پيشرانه | هشت سیلندر وی شکل | 8 سیلندر وی شکل دو توربو |
حجم موتور | ۴۸۰۶ سی سی | 4663 سی سی |
حداکثر قدرت | ۴۰۰ اسب بخار در ۶۵۰۰ دور بر دقیقه | 402 اسب بخار در 5000 دور بر دقیقه |
حداکثر گشتاور | ۵۰۰ نیوتون متر در ۳۵۰۰ تا ۵۰۰۰ دور بر دقیقه | 600 نیوتون متر در 1800 تا 4750 دور بر دقیقه |
شتاب رسمي | ۵ ثانیه | 5.2 ثانیه |
مصرف سوخت ترکيبي | حدود ۱۱ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر | 9 لیتر در هر 100 کیلومتر |
وزن | 1870 کیلوگرم | 2005 کیلوگرم |
قيمت | حدود 700 تا 900 میلیون تومان | 600 الی 750 میلیون تومان |