عکس: بامداد صفائیان
آزمایش و نوشته: دکتر مهریار جعفری
کره ای ها یک چیز را خیلی خوب فهمیده اند و آن اینکه لااقل در کشور ما این ظاهرخودرو است که حرف اصلی را می زند(!) هر چند فروش خودروهایی مثل رنو داستر و MVM530 مثال های خوبی برای نقض این ادعا باشد ولی جز در مواردی که بودجه محدود الزام به انتخاب خودرویی زشت می کند در سایر موارد این ظاهر خودرو است که حرف اول را به هنگام خرید خودرو می زند. از همین روست که خودرویی همچون کیا سول یا سانگ یانگ کوراندو که از نظر فنی از بهترین های محصولات تولیدی کمپانی هایشان هستند در کشور ما فروشی ناامیدکننده داشته اند. حال اما به سراغ خودرویی آمده ایم که سراپای، دم از هیجان می زند. خودروی تخم مرغی شکل هاندِی (همان هیوندای خودمان) که فرسخ ها با طراحی محافظه کارانه آن وقت های هیوندای فاصله دارد.
طراحی متفاوت
هنگامی که در سال 2011 این مدل رونمایی شد، چیزی که از همه بیشتر موجب جلب نظر شده بود طراحی غیر متقارن این خودرو بود که با تعبیه دو درب در سمت راست (سمت مخالف فرمان) و یک درب در سمت چپ نظر خیلی ها را به خود جلب کرد. شاید این امر به نظر خیلی ها عجیب به نظر برسد اما وقتی که منطق پشت این طراحی را متوجه شوید نه تنها دیگر عجیب نیست بلکه به نظرتان ایده ای هوشمندانه خواهد آمد.
دلیل این طراحی این است که به دلیل وجود درب تنها در سمت مخالف فرمان، سرنشینان عقب که عمدتاً کودکان خواهند بود همواره به ناچار از سمت پیاده رو پیاده خواهند شد و درب آنها رو به خیابان باز نمی شود تا از حوادث ناشی از بی حواسی و عجله سرنشینان به هنگام پیاده شدن جلوگیری به عمل بیاید (به یاد بعضی تاکسی های داخل کشور که درب عقب سمت راننده به عمد قفل شده اند!). هرچند این تنها در مکان هایی کاربرد دارد که رانندگان با احترام به قوانین تنها در کناره راست خیابان توقف می کنند و برای جایی مثل کشور ما که جای پارک تعاریف بی شماری دارد و حتی جایگیری کامل خودرو در جای پارک واجب نیست خیلی کاربردی ندارد.
هیجان انگیزی، اصل اول طراحی! خانم ها جمعیت هدف
طراحی خشن جلو و فرم تخم مرغی بدنه خودرو به گونه ای است که افراد زیادی را مجذوب خود می کند و می توانید مطمئن باشید که هنگامی که سوار این خودرو می شوید دیده خواهید شد به خصوص که خوشبختانه عرضه این خودرو هم از سوی کارخانه سازنده و هم از سوی وارد کنندگان در رنگهای متنوع زرد، سبز، آبی، قرمز و ... کمک زیادی به خاص بودن این خودرو به خصوص به هنگام گذر در خیابان های مملو از خودروهای سیاه و سفید می کند.
تلاش برای القای هیجان در طراحی این ماشین تا حدی اهمیت داشته که بعضی جاها به قیمت قربانی شدن کارایی این خودرو تمام شده است. به گونه ای که هر چند این خودرو مدعی است 4 نفره است اما در عمل در عقب، سقف قوس دار خودرو تنها برای دو کودک یا دو بزرگسال کوتاه قد جای دارد و با توجه به این که جای لیوانی ها بدون داشتن درب پوشاننده میان دو صندلی عقب قرار گرفته حتی فکر جای دادن 3 کودک در عقب خودرو را باید از سر بیرون کنید. هرچند همین قوس موجب شده تا طبق آزمایشاتی که در تونل باد انجام شده از بیشترین درجات آیرودینامیکی برخوردار باشد تا مصرف بنزین به میزان قابل توجهی کاهش داشته باشد.
شرکت هیوندای علاقه بسیاری دارد که به خودروهای خود جنسیت ببخشد و همان طور که پیشتر هم در شیوه بازاریابی خود خودروی سوناتا را نسخه ای زنانه از آزرا معرفی می کرد این بار هم این خودرو را کاملاً دخترانه معرفی می کند و جنسیس کوپه را بیشتر مناسب آقایان می داند.
شاید تنها ایرادی که بتوان به طراحی بیرونی این خودرو گرفت به چراغ های عقب این خودرو بازگردد که کمی غیر همگون به نظر می رسد و انتظار می رفت که در فیس لیفت 2016 این خودرو از چراغ های طرح LED بهره برده شود. در عوض خروجی دوتایی اگزوز که با پوششی از کروم پوشیده شده و با ابعادی بزرگ در میانه سپر عقب قرار گرفته نمایی جالب و اسپرت به عقب خودرو داده است. سایر عناصر طراحی این خودرو همگون و جالب طراحی شده است به گونه ای که کمتر کسی از آن می تواند ایراد بزرگی بگیرد به شرطی که با کلیت این سبک طراحی مشکلی نداشته باشد.
طراحی داخل: جالب اما قدیمی
در سال 2011 که این خودرو به بازار آمد طراحی داخل به روز و جالبی داشت و برخی عناصر طراحی داخلی آن مثل قرارگیری دکمه استارت موتور در وسط داشبورد به صورت یک دکمه گرد و بزرگ هنوز هم جالب به نظر می رسد هر چند ممکن است سرنشینان ناشی به هوای اینکه این دکمه همان دکمه پاور سیستم صوتی باشد آن را به اشتباه فشار دهند که همین نکته می تواند از خطاهای این طراحی خلاقانه به حساب آید.
اما حال با گذشت بیش از 5 سال از ورود این خودرو به بازار ، طراحی داخلی آن کمی کهنه به نظر می رسد به خصوص که باید دقت داشته باشید که این خودرو قرار است مرکز توجه باشد و همه عناصرش چشم ها را به خود جلب کند که با توجه به قدیمی شدن آن و تکراری شدن آن دیگر آن جنبه میخکوب کنندگی قبل را ندارد و جای دارد تا هیوندای هرچه زودتر برای جایگزین کردن این خودرو با نسلی نو اقدام نماید.
برخلاف خودروهایی مثل ام جی 3 یا فیات 500 که وقتی وارد آن می شوید اصلا احساس کوچکی نمی کنید، در ولستر اوضاع برعکس است و به هنگامی که داخل آن می نشینید احساس تنگی می کنید و حس می کنید که داخل اتاق نسبت به جثه خودرو خیلی کوچک است. صندوق خودرو اما به نسبت حجم خوبی دارد که به گونه ای که در حالتی که صندلی ها خوابیده است حجمی معادل 435 لیتر دارد و با ایستاده شدن صندلی ها این حجم به 320 لیتر کاهش می یابد که برای مقایسه پژو 206 حجمی معادل 245 لیتر دارد و بی ام و528i در حدود 400 لیتر فضا در اختیار بارهای شما قرار می دهد. هرچند این حجم صندوق ولستر به بهای محدودیت زیاد در جای پای سرنشینان عقب در اختیارتان قرار می گیرد و همچنین فرم خمیده سقف و ارتفاع کم آن تا کف صندوق مانع از جایگیری چمدان ها به صورت عمودی شده و عملاً فضای مرده زیادی در هنگام بارگیری به جا می ماند. هر چند کارخانه سازنده سعی کرده تا با انتخاب تایرهای این خودرو از نوع ضد پنچری، با بی نیاز شدن خودرو به لاستیک زاپاس فضای بیشتری از نظر ارتفاع در اختیار صندوق عقب قرار گیرد. بد نیست بدانید فضای بار توسان 877 لیتر است.
اما کمی جای پا و کوچکی صندلی ها تنها مشقت هایی نیست که سرنشینان عقب مجبور به تحمل آن هستند بلکه با توجه به مجهز بودن این خودرو به سقف پانورامیک و قوس خاص سقف آن، قسمت زیادی از سقف بالای سر سرنشینان فاقد هرگونه پوشش داخلی است و به هنگام رانندگی در یک روز آفتابی درخشش خورشید مستقیماً روی سر سرنشینان خواهد بود.
امکانات رفاهی نصب شده روی این خودرو برای یک خودرو با این قیمت قابل قبول است. سیستم صوتی که خوشبختانه حتی در مدل های شرکتی هم با مانیتور بزرگ عرضه می شوند از کلیه فرمت ها و راه های پخش موسیقی پشتیبانی می کند و اطلاعات سیستم تهویه خودکار تک کاناله روی آن نمایش داده می شود و تصویر دوربین عقب فابریک آن نیز کور بودن دید شیشه عقب را برای شما جبران می کند.
کیفیت چرم صندلی و داشبورد همان است که از یک کره ای میان رده انتظار داریم و قابل قبول است. صندلی ها مجهز به گرمکن بوده و صندلی راننده هم به صورت برقی قابل نتظیم است اما صندلی شاگرد دستی تنظیم می گردد. آینه های جانبی تاشوی برقی است و گرمکن نیز دارد.
پایان هیجان
همه چیز تا پیش از استارت زدن خوب است ولی از بعد از آن خیلی مایوس کننده است. توجه داشته باشید که این مایوس کنندگی اصلاً به معنای بدی نیست. اما طراحی خارجی و طراحی داخلی چنان هیجانی در ما ایجاد می کند که توقع ما از قدرت موتور و حس شتاب را تا حد اتومبیل Batman بالا می برد اما موتور کم رمق نصب شده روی این خودرو همه امیدهای ما را نا امید می کند.
در مدل 2016 ولستر در بخش مکانیکی دو تغییر بسیار مبارک اتفاق افتاد یکی تغییر موتور آن به موتور 1.6 لیتری GDI با قدرت بیشتر و مصرف کمتر و نیز استاندارد شدن جعبه دنده بسیار خوب دو کلاجه هیوندای که نقش بسیار خوبی را در افزایش سرعت در پاسخگویی خودرو به فرامین راننده در حین رانندگی ایفا می کند. قلب تپنده این مدل توانایی تولید 140 اسب بخار را دارد که بدنه 1280 کیلویی آن را در عرض 10.3 ثانیه از مرز 100 کیلومتر در ساعت می گذراند و تا 195 کیلومتر در ساعت پیش می برد. هر چند در شرایط عادی و نه کاملاً استاندارد ما به زحمت به عددی کمتر از 11 می رسید.
مصرف ترکیبی 6.4 لیتر در 100 کیلومتر و 8 لیتر در شهر در کنار مخزن بنزین 50 لیتری آن این نوید را می دهد که دقایق کمتری از عمرتان را در صف بنزین سپری خواهید کرد و با توجه به این که میتسوبیشی و فولکس واگن در ساخت این خودرو نقشی نداشته می توان با اطمینان خاطر به این اعداد اعلام شده اعتماد کرد.
اما انصاف حکم می کند کمی بیشتر پیرامون جعبه دنده خوب این خودرو صحبت کنیم. فن آوری کلاچ دوتایی این خودرو که تا همین چند سال پیش در انحصار خودروهایی چون فراری و لامبورگینی بود به این صورت است که هنگامی که یک دنده را انتخاب می کنید جعبه دنده به کمک سیستم پردازش رایانه ای بر اساس شیوه رانندگی شما و میزان فشار بر پدال گاز دنده انتخابی بعدی شما را پیش بینی می نماید و کلاچ ثانویه را با آن درگیر می کند و وقتی که نیاز به تعویض دنده می شود تنها کلاچ را عوض می کند و دیگر زمانی صرف انتخاب دنده و درگیر کردن کلاچ نمی شود. این فرآیند نه تنها با کوتاه کردن زمان تعویض دنده حس بهتری در رانندگی ایجاد می کند بلکه هم در مصرف بنزین کاهشی چشمگیر ایجاد می کند و هم صدای تولیدی را کاهش داده و در ضمن هزینه های نگهداری را نیز کاهش می دهد. ضمن اینکه این جعبه دنده 6 سرعته تیپ ترونیک بوده و راننده این اختیار را دارد تا با استفاده از اهرم های پشت فرمان نسبت به کاهش یا افزایش دنده ها اقدام کند.
فرمان قرار گرفته روی این خودرو از نوع Motor Driven Power Steering (MDPS) می باشد که این فن آوری توسط خود کیا و هیوندای توسعه داده شده است و اولین خودرویی که روی آن نصب شد پیکانتو بود که اصطلاحاً در بازار خودروی ما به فرمان 3 حالته معروف شده است. این فن آوری کمک کرده علاوه بر نرمی قابل تنظیم و دینامیک و تطبیق پذیر فرمان، علیرغم گلگیرهای تنگ و رینگ های بزرگ، خودروی ولستر، شعاع گردشی قابل قبول داشته باشد و بتواند با یک فرمان عرض یک خیابان 10.39 متری را دور بزند که این گردش در مقایسه با مزدا 3 جدید که از بهترین شعاع گردش های بازار بهره مند است حتی 21 سانت نیاز به عرض کمتری داشته باشد. جالب است بدانید مرسدس کلاس C برای چرخش با یک فرمان به 11.15 متر فضا نیاز دارد. جهت آشنایی بیشتر با این سیستم می توانید از طریق سیستم MDPS چیست اطلاعات بیشتری کسب کنید.
ولی همه این فن آوری های عالی به کار رفته در این خودرو با اولین فشار به پدال گاز تاثیر خود را بر لذت رانندگی از دست می دهند. هرچند بهبود قابل درکی نسبت به مدل های پیشین این خودرو دیده می شود ولی با این حال به هیچ وجه جوابگوی سطح توقع کسی که ماشینی با این سبک و سیاق خریداری کرده نیست. موتور نصب شده روی این خودرو بر روی بدنه اکسنت بسیار عالی است و یا اگر روی خودرویی مثل النترا نصب بود هیچ ایرادی نداشت ولی با روح طراحی این خودرو همخوانی ندارد. شتاب این خودرو مانع از این شد که در تست درگی که میان این خودرو سراتو و مزدا 3 برگزار کردیم نتیجه خوبی به دست آورد.
در بحث توان به توقف درآوردن این خودرو باید به بهره بردن هر چهار چرخ از سیستم ترمز دیسکی همراه با ABS و مجموعه کاملی از سیستم های ایمنی شامل EBD و EBA و سایر مخفف های مختلف اشاره داشت. اما کارایی اینها در عمل چگونه است؟ این خودرو بر اساس اندازه گیری صورت گرفته توسط Motor Trend در ازای طی نمودن مسافت 42 متر از سرعت 100 کیلومتر به حالت سکون در می آید که برای مقایسه بد نیست بدانید رنو کولیوس که بر اساس تجربه ما در خودروبانک به نسبت جثه بزرگ و سنگینش از بهترین ها در بازار ماست هم در همین فاصله به سکون در می آید. شاید بتوانید بهتر مقایسه کنید وقتی متوجه شوید که لامبورگینی آونتادور برای توقف کامل از 100 کیلومتر در ساعت به 30 متر فضا احتیاج دارد. این در صورتی است که شاید هر سیستم ترمز یک چرخ لامبو هم قیمت یک ولستر باشد. همچنین جالب است که کمترین فاصله مورد نیاز در دنیا بر اساس اندازه گیری Motor Trend مربوط به خودروی شورلتCorvette Stingray Convertible مدل 2014 است که تنها پس از طی مسافت 27 متر به سکون در می آید.
سخن آشنا
شاید دیگر این رسم شده است که بگوییم ای کاش این خودرو با پیشرانه قوی تری وارد می شد و لابد فکر می کنید که این خودرو هم قربانی قانون منع واردات موتورهای حجیم شده است ولی این گونه نیست. همین خودرو با همه این امکانات در مدل توربو نیز ارائه می شود که با حجم موتوری یکسان 201 اسب بخار تولید می کند و شاید این بی تدبیری واردکنندگان این خودرو است که در زمانه ای که به لطف ورود توربوهای چینی این مدل موتورها خیلی در میان علاقمندان خودرو محبوب شده است از واردات آن خودداری می کنند.
اما حال و روز این خودرو در میان رقبای مستقیم چگونه است؟ در بازار ما خودروها با هم در دو زمینه رقابت دارند که اگر مقاله تحلیل بازار را در خودروبانک خوانده باشید می دانید که رقبا در این دو زمینه با هم متفاوت اند. اگر از نظر قیمت بررسی نماییم خودروهایی که با حاشیه 5 میلیون در اطراف این خودرو هستند مثل مزدا 3 ، کیا سراتو و یا هیوندای الانترا است. که خوب این خودروها همگی در کلاس خودرویی سدان خانوادگی کوچک هستند و همگی از این خودرو کارایی بیشتری داشته و به ویژه که از نظر قوای حرکتی هم بیش از این خودرو حرفی برای گفتن دارند.
از نظر کلاس خودرو هم شاید از مدل های مشابه این خودرو بتوان به آلفارومئو جولیتا و یا رنو اسکالا اشاره کرد. در مورد آلفا که خوب در برتری آن چه از نظر برند چه از نظر کیفیت و چه از نظر قوای حرکتی هیچ گونه حرف و حدیثی نیست و خوب این برتری هم در ازای اختلاف قیمتی 50 میلیونی به دست می آید که کاملاً قابل توجیه است. اما در مورد رنو این ولستر است که در بحث خدمات پس از فروش و امکانات رفاهی دست برتر را دارد و ضمن اینکه درست است که رنو خودرویی اروپایی است ولی از نظر کیفیت بوی چندانی از اصل و نسب خود نبرده است. برای آشنایی بیشتر با این خودرو می توانید به صفحه رنو اسکالا مراجعه نمایید.
ولی در نهایت موردی که باید به هنگام خرید این خودرو در نظر داشته باشید این است که این خودرو مخاطب خاص دارد و مسلماً شما هم که قصد خرید این خودرو را دارید از همین مخاطبان هستید. این قبیل خودروها یک خصوصیت دارند و آن هم این است که کسی که به دنبال این خودرو آمده جای دیگری هم نمی رود ولی خود این موضوع باعث می شود تا جمعیت مخاطبان کمتری نسبت به خودروهای دیگر داشته باشد و از همین روی شاید لازم باشد تا به هنگام فروش این خودرو کمی صبور باشید تا مخاطب خاص خود را پیدا کند چرا که این خودرو از خودروهایی نیست که به اصطلاح اهل بازار به صورت گذری به فروش برسد.
در پایان از سرکار خانم دکتر بهار صفایی که وقت ، تجربه و خودروی خود را در اختیار خودروبانک قرار داده اند تشکر و قدردانی می نماییم. جهت مطالعه مشخصات به صفحه هیوندای ولستر مراجعه کنید.