عکس: احمد رکابی
آزمایش و نوشته: امین امیری فر
چند سالی است که با پیگیری اخبار تحریم ها، قیمت دلار و خبرهای خودرویی، در انتظار کاهش قیمت اتومبیل و خرید محصولات درجه یک بوده ایم و خوب متاسفانه علف زیر پایمان سبز شده، با این روندی هم که شاهدش هستیم به نظر میرسد اگر بجای انتظار کاهش قیمت ها منتظر پیشرفت خودروسازی کشور چین بنشینیم زودتر به خواسته مان خواهیم رسید! (البته اگر تا آن موقع آنها هم قیمت هایشان را بالاتر نبرند!) در هر صورت چه خوشمان بیاید، چه بدمان بیاید فعلا در بازار زیر 50 میلیون به غیر از پراید و چند خودرو فرانسوی که از زمان ناپلئون در کشور مونتاژ می شوند فقط با چینی ها روبرو خواهیم شد. امروز هم در بازار اتومبیل های نه چندان گران قیمت داخلی به سراغ یکی دیگر از این خودروها رفتیم تا بدون پیش داوری از روی نام کشور سازنده ملاقاتی نزدیک با یک سرباز دیگر از ارتش چینی های مستقر در کشورمان داشته باشیم.
حضور در ایران
در سالهای گذشته صنایع خودروسازی کرمان و زیر مجموعه هایش در ارائه ی خودروهای با کیفیت و کم آزار مثل دوو ماتیز، سیلو، هیوندای ورنا و آوانته پیشرو بوده اند، اتومبیل هایی که صاحبانشان تا سالها نمیدانستند اهرم باز کننده کاپوت کجا قرار گرفته (در واقع نیازی نبود که بدانند) و جز برای تعویض روغن دلیلی برای رفتن به نمایندگی ها نمیدیدند.
افزایش محبوبیت این اتومبیل ها نیز نه از راه بازاریابی موفق بلکه بدلیل رضایت و تبلیغات مثبت مشتریان این محصولات بوجود آمد، اما بعد از شروع تحریم ها و چرخش اجباری این گروه صنعتی از برندهای خوشنامی مثل دوو و هیوندای و فولکس واگن به سمت چینی های گمنام این شبهه بوجود آمد که آیا این کمپانی میتواند رسالت کیفی خود را ادامه دهد یا بعد از این با خرید اتومبیل هایش می بایست نصف عمرمان را جهت رفع عیوب عجیب و غریب درون نمایندگی ها بگذرانیم؟ برای فهمیدن این موضوع به سراغ یکی از محصولات ارزان قیمت خودروسازان راین (یکی از شرکت های تابعه گروه خودروسازی کرمان) بنام ولکس C30 آمدیم که چند سالی است خیلی بی سر و صدا قدم به خیابان های کشور گذاشته. اتومبیلی کوچک و اقتصادی که احتمالا قرار بوده جای خالی ورنای زشت اما خوش ساخت و محبوب را پر کند. متاسفانه از صحبت های موافقان و مخالفانش که چیزی دستگیرمان نشد؛ عده ای آن را برتر از تویوتا و هیوندای میدانستند و عده ای دیگر میگفتند خرید پیکان مدل 63 "البته با موتور انگلیسی!!" را به آن ترجیح خواهند داد! در نتیجه مجبور شدیم خودمان دست بکار شویم تا ببینیم این محصول کوچک از شرکت گریت وال موتورز چین چطور اتومبیلی است و آیا آبروی مونتاژ کار وطنی را حفظ کرده و یا تمام چیزی که در این سالها رشته شده بود اکنون پنبه شده است.
اگر برای خرید اتومبیل بودجه ی 40، 50 میلیونی در نظر گرفته اید پیشنهاد میکنم شما نیز با ما همراه شوید تا این ملاقات چند ساعته را در کنار هم تجربه کنیم. البته قیمت شرکتی گریت وال ولکس در حوالی 50 میلیون پرسه میزند اما با توجه به رکود موجود، این اتومبیل هم مثل بسیاری دیگر از خودرو ها در بازار آزاد با قیمت های پایین تر قابل خریداریست و حتی میتوانید با حدود 45 میلیون یک نمونه ی صفر کیلومتر دنده ای اش را خریداری نمایید.
معرفی برند
خبر بد این است که با یک برند نه چندان معروف (در سطح جهانی) رو به رو هستیم که بارها بدلیل کپی کاری محکوم به پرداخت جریمه شده؛ اما خبر خوب اینجاست که این کمپانی حداقل در کشور خودش (یعنی چین) جزو تولید کنندگان نسبتاً با سابقه و بزرگ به حساب می آید که از سال 1984 کارش را آغاز کرده و در میان سیل عظیم برند های چینی در برخی سالها توانسته جزو چند تولید کننده بزرگ این کشور قرار گیرد.
ضمن اینکه گریت وال موتورز نیم نگاهی هم به بازار اروپا داشته و دارد. اگر به معنی نام Great Wall دقت کنید بلافاصله به یاد دیوار بزرگ چین خواهید افتاد، البته شاید برای میهمان امروزمان که اتومبیلی ظریف و کوچک است این نام چندان برازنده نباشد اما با توجه به اینکه بسیاری از تولیدات این شرکت، SUV ها و وانت ها میباشند و دیوار چین نماد عظمت و استقامت به حساب می آید، میتوان به علت انتخاب این نام پی برد.
طراحی خارجی
از اتومبیلی در این رنج قیمت نمیتوان توقع شاهکار داشت اما وقتی هموطنانش مثل جک و جیلی با قیمت های نه چندان زیاد چهره های بسیار معقول و عامه پسندی را ارئه داده اند انتظارات حتی در سبد ارزان قیمت ها و حتی برند های چینی نیز بالا رفته و همه میخواهند با کمترین پول اتومبیلی زیبا بدست بیاورند، (همچین میگوییم کمترین پول انگار نه انگار که 40، 50 میلیون معادل حقوق 4 سال یک کارمند ساده است! ولی خوب منظورمان نسبت به قیمت سایر اتومبیل ها در کشور بود) بگذریم، برویم و نگاهی دقیق تر به این اتومبیل بی ادعا داشته باشیم.
در قسمت جلویی چراغ هایی نسبتاً زیبا در دو طرف یک جلوپنجره ی کرومی ظاهری معقول، مهربان و بدور از هر گونه خشونت را به بیننده القا میکنند. سپر هم ساده و تقریباً هماهنگ با بدنه طراحی شده است. البته این سپر میتوانست با کمی خلاقیت حالت زیباتری به چانه ی ولکس بدهد اما در هر صورت با کمی ارفاق نمره ی قبولی را خواهد گرفت. درب موتور نسبت به طول کلی اتومبیل کوتاه است و همین فاصله ی کم دماغه با شیشه ی جلویی ظاهر گریت وال را مظلوم تر از قبل هم کرده؛ انگار ولکس با این لبخند ملیح و پیشانی کوتاه میخواهد بگوید که صلح طلب است و با جثه و موتور کوچکش با کسی دعوا ندارد. در قسمت جانبی هم طراح نتوانتسته محافظه کاری و سادگی را پشت رینگ های آلومینیومی و خطوط کناری مخفی کند، هرچند نکته ی منفی خاصی در این قسمت دیده نمیشود.
اما در انتهای خودرو با چراغ هایی روبرو میشویم که به خودی خود زیبا هستند ولی برای بدنه ولکس کمی بزرگ به نظر میرسند و این مورد در کنار یک سپر عضلانی هر چند نسبتاً زیبا از آب درآمده اما با سایر اجزاء بدنه همخوانی چندانی ندارد.
شاید با خودتان بگویید ظاهرش خیلی معمولی است و جک J5 و برلیانس H330 از این خوشگل ترند که خوب من هم با شما موافقم. اما بیایید نگاهی به سایر گزینه های 40، 50 میلیونی بازار بی اندازیم؛ خودروهای تکرای مثل پارس ELX و تندر 90 یا تازه واردتر ها مثل دنا و رنو ساندرو، در کنار هم زبان های ولکس یعنی ام وی ام 530، لیفان 620 و بایک سابرینا و ... رقابت خیلی سطح بالایی در بحث زیبایی بوجود نیاورده اند؛ پس بی انصافی است که در میان این رقبا ولکس C30 را اتومبیلی بدقیافه بنامیم. در واقع با اینکه ولکس C30 زیباترین اتومبیل زیر 50 میلیونی بازار نیست اما میتوان طراحی بدنه اش را کاملا قابل قبول دانست.
طراحی داخلی
درب را گشوده و نگاهی به داخل اتومبیل می اندازیم. در مقایسه با نمای بیرونی در داخل کابین شرایط کمی بهتر است. نشانگرهای پشت فرمان و قسمت پایین کنسول مرکزی زیبا طراحی شده اند و این موارد داخل اتومبیل را کمی مدرن تر از چیزی که واقعا هست نشان میدهند! در واقع اگر کسی از بیرون ولکس C30 را ببیند فورا متوجه خواهد شد که با یک اتومبیل زیر 50 میلیونی طرف شده اما در داخل اتومبیل ممکن است به اشتباه بیفتند و قیمت خودروی شما را کمی بیشتر از واقعیت حدس بزند. داشبورد های قدیمی تر ولکس دو رنگ کرم - مشکی بودند که فضای داخلی آنها دلباز تر و لوکس تر بود اما این داشبورد جدید تمام مشکی هم ضمن نظافت راحت تر کمی حال و هوای اسپرت به داخل کابین بخشیده.
البته چند نکته منفی هم هست. مثلا طلق روی عقربه های پشت آمپر، نور آفتاب را منعکس میکنند که این قضیه گاهی رویت اطلاعات را دشوار میسازد و یا قسمت بالای دریچه های هوا که در حقیقت محل قرار گیری مانیتور میباشد در نبود این آپشن زیادی ساده است و به نظرم هر ولکس سواری حتی اگر نیازی به مانیتور نداشته باشد مجبور میشود این فضای نازیبا را با خرید یک ال سی دی کوچک پر نماید (هرچند با اینکه مالک ال سی دی هم نصب کرده ولی همچنان این قسمت داشبورد خیلی دلبری نمیکند و احتمالا برای همین در نمونه های جدیدتر اتوماتیک، مانیتور را به پایین دریچه ها منتقل نموده اند).
در مورد کیفیت نیز هرچند به نظر میرسد قطعات به خوبی در کنار هم مونتاژ شده اند ولی به جز فرمان و صندلی ها، دست به هر جا بزنید با پلاستیک خشک روبرو خواهید شد که باعث میشود آن حس خوبی که با نگاه اول در ذهنمان شکل گرفته بود توسط حس لامسه خنثی گردد! (هرچند سایر اتومبیل های این رنج هم از این نظر تعریف چندانی ندارند)، ضمن اینکه به صدا افتادن این قطعات خشک بخصوص در فصل سرما چندان دور از ذهن نخواهد بود. البته خودرو مورد تست بعد از 6 هزار کیلومتر، به جز یک صدای بسیار کوچک که به سختی شنیده میشد کابین ساکتی داشت و طبق ادعای دو نفر از مالکین قدیمی تر ولکس، این سکوت تا مدت ها پایدار خواهد ماند.
موتور و گیربکس
حتی اگر سقف سرعت مجاز کلیه معابر به 60 کیلومتر در ساعت کاهش یابد و متخلفین هم به اشد مجازات محکوم شوند باز هم علاقه مندان اتومبیل با دیدن یک خودرو سوالات اولیه شان اینهاست: "چند اسب بخاره؟ شتابش چقدره؟ حداکثر سرعتش چند کیلومتره؟" البته در مورد گریت وال ولکس خبر خیلی هیجان انگیزی برای این افراد نداریم! یک موتور 4 سیلندر 16 سوپاپ 1.5 لیتری (حجم دقیق 1497 سی سی) با قابلیت زمانبندی متغیر سوپاپ (VVT) و 104 اسب بخار قدرت در دور 6000 و 138 نیوتن متر گشتاور در دور 4200 که قرار است بوسیله ی یک گیرباکس 5 سرعته دستی 1125 کیلوگرم (به غیر از وزن سرنشینان) را به حرکت درآورد خیلی فوق العاده به نظر نمیرسد.
بخصوص که میدانیم اتومبیل های چینی معمولا راندمان بالایی هم ندارند و نمیتوانند مثل برخی برندهای مطرح حتی با موتور ضعیف خودروی چالاکی ارائه دهند. ببخشید انگار فراموش کردم که اول مقاله قرار گذاشتیم از روی کشور سازنده پیش داوری نکنیم! پس بگذارید قضاوت در مورد توانایی های حرکتی ولکس C30 را به بخش تجربه ی رانندگی که در ادامه ی مقاله خواهید خواند موکول نماییم.
مصرف سوخت این اتومبیل کوچک شهری هم حدود 6.9 لیتر در حالت ترکیبی اعلام شده که عدد مناسبی است. البته با توجه به وزن و حجم موتور و گیرباکس دنده ای همین انتظار هم میرفت (امیدوارم ولکس C30 را از نظر مصرف سوخت با اتومبیل های بسیار مدرن مقایسه نکنید چون با این قیمت و تفاوت تکنولوژی مقایسه عادلانه ای نیست). ظرفیت باک هم فقط 40 لیترمیباشد که برای مصارف شهری کافی است و در جاده هم بدلیل مصرف مناسبش مشکلی ایجاد نخواهد شد.
امکانات رفاهی و ایمنی
شاید بهتر است دیگر از ایربگ های جلویی و ترمزهای ABS و مواردی ازاین قبیل به عنوان آپشن یاد نکنیم چرا که در اتومبیل های جدید این گزینه ها تبدیل به امکانات پایه شده اند ولی جدای از این موارد در ولکس گزینه های دیگری مثل رینگ های 15 اینچی آلومینیومی (با لاستیک های 185/65R15)، تهویه مطبوع خودکار، سیستم ضد سرقت (Immobilizer)، مه شکن های جلو و عقب، شیشه های برقی هر چهار درب، کامپیوتر سفری و نشانگر مصرف لحظه ای (که متاسفانه میانگین مصرف سوخت را نشان نمیدهد)، کلید های کنترل سیستم صوتی روی فرمان، تنظیم ارتفاع چراغ های جلو از داخل، صندوق پران روی سویچ، سنسور دنده عقب، آیینه های جانبی برقی گرمکن دار مجهز به راهنما و تاشو برقی، روکش چرمی صندلی ها و فرمان، سانروف برقی و ... در ولکس خودنمایی میکنند که برای این رده ی قیمتی مثل اکثر هموطنانش قابل قبول است. ضمناً ولکس C30 توانسته 5 ستاره ایمنی از موسسه C-NCAP بدست بیاورد که البته نمیتوان دقیقاً گفت معادل چند ستاره از موسسه معتبرتر EuroNCAP خواهد شد اما به هر حال تا اندازه ای ته دلمان را قرص میکند.
تجربه رانندگی
بالاخره پشت فرمان نشسته و آماده حرکت شدیم. برای روشن نمودن اتومبیل لازم است که پا را روی پدال کلاچ قرار دهیم، در غیر این صورت استارت عمل نخواهد کرد. دید جلو و اطراف C30 مناسب است و آیینه های جانبی نیز بازه گسترده ای را پوشش میدهند، اما بدلیل بالابودن صندوق عقب و طراحی ستون های C دید پشت سر کمی محدود شده که البته با کمک سنسور های دنده عقب کار راننده خیلی هم دشوار نخواهد بود. (در اتومبیل مورد آزمایش که مالک با اضافه کردن دوربین دنده عقب، مشکل را تقریباً برطرف نموده) صدای موتور با فشردن پدال گاز به داخل اتاق نفوذ میکند اما در کل ولکس پیشرانه ی خیلی پر سر و صدایی ندارد و حتی در دورهای بالا نیز خیلی سرنشینان را آزرده نخواهد کرد.
فرمان به نرمی زیر دستمان میچرخد و شعاع گردش اتومبیل هم خوب است. به لطف بدنه ترکه ای و باریک ولکس (طول 4452، عرض 1705 و ارتفاع 1480 میلیمتر) میتوانیم خودمان را از هر سوراخ سنبه ای رد کنیم که البته همین عرض کم باعث شده فضا برای سه سرنشین بزرگسال روی صندلی عقبی تنگ شود. اما در مورد جای پای سرنشینان (هم جلو و هم عقب) قضیه متفاوت است و فضا از چیزی که از بیرون اتومبیل به نظر میرسید بسیار بهتر میباشد. به نظر میبایست این جای پای خوب را مدیون فاصله مناسب محور های جلو و عقب و نبود برآمدگی کف اتاق گریت وال بدانیم. البته سقف ولکس برای سرنشینان عقبی کمی کوتاه است. در تهران خیلی طول نمیکشد که با دست انداز و سرعت گیر مواجه شویم و در نتیجه توانستیم در همان اوایل کار عملکرد ولکس را در مواجهه با این مصیبت های اجبای مشاهده نماییم. سیستم تعلیق که در جلو از نوع مک فرسون و عقب یک تکه با فنر حلقوی و میل تعادل است به نرمی وظیفه اش را انجام داد و هرچند در مواجهه با دست اندازها و سرعت گیرها اتاق اتومبیل زیادی بالا و پایین شد اما همین که ضربات با شدت و خشکی به زیر بدنمان منتقل نشدند راضی کننده بود.
در بخش معرفی موتور قرار شد توانایی های حرکتی ولکس را در عمل به چالش بکشیم تا ببینیم حدسمان در مورد عملکرد کُندش درست بوده یا قصاص قبل از جنایت کرده بودیم؟! خوشبختانه میهمان امروزمان از نوع دنده ای است و گیرباکس های دنده ای برای اتومبیل های ضعیف ارزان قیمت میتوانند مثل یک منجی ایفای نقش کنند و با عملکرد مناسب بخشی از ضعف موتور را پوشش دهند (مثل کیا ریو و پروتون جنتو و پژو 206 تیپ 5 که با وجود موتورهای نه چندان قدرتمند در مدل دنده ای خودروهای نسبتاً تند وزتیزی از آب درآمده اند)، اما گاهی مواقع هم مواردی مثل ضرایب نامناسب گیرباکس و عدم هماهنگی بین پیشرانه و سیستم انتقال قدرت و یا راندمان پایین موتور میتوانند عامل کاهش شتاب شوند (در واقع دو موتور با حداکثر قدرت و گشتاور مشابه ممکن است راندمان متفاوتی داشته باشند که به میزان قدرت و گشتاور در سایر دورهای موتور - به غیر از نقطه ماکسیمم - و همچنین خود نقطه ماکسیمم و سایر عوامل بستگی دارد که از روی نمودارها میتوان به آنالیز آنها پرداخت).
ولی نمیخواهیم خیلی وارد جزئیات شویم، قرار است به عنوان یک مصرف کننده ببینیم پدال گاز زیر پایمان در شتابگیری و سبقت ها چقدر ما را یاری میکند. در مسیر که هرچند کمبود قدرت موتور تا حدودی احساس شد اما با مقداری افزایش دور موتور مشکل خاصی برای رانندگی عادی بوجود نیامد. اما در آزمون شتاب صفر تا 100 به رکورد 14.5 ثانیه رسیدیم که همانطور که حدس میزدیم چندان عالی نبود. البته این شتاب نسبت به بسیاری از اتومبیل های هموطنش (بخصوص اتوماتیک ها) مناسب است و برای یک رانندگی عادی، کاملا کار را راه می اندازد اما با تجربه ای که من از خودروهای کیا ریو و دوو سیلو با موتور های هم حجم داشتم توقعم از این اتومبیل کمی بالاتر بود (تازه سیلو که 8 سوپاپ و ده ها اسب کمتر داشت!). پس نمیتوانیم ولکس را پرشتاب بدانیم. در واقع نقطه ی قوت این موتور در استهلاک پایین، مصرف سوخت مناسب و صدای نسبتاً کمش خلاصه میشود، ضمن اینکه شتابش هم برای استفاده ی عادی کافی است اما اگر تصمیم دارید پشت چراغ قرمز گاز هرز بدهید و بقیه را تحریک به مسابقه دادن کنید، جدا از اینکه خیابان جای این کارها نیست، ولکس هم ماشین این کار ها نمیباشد!
پس از فشار آوردن به موتور وقت آن رسیده که کمی با فرمان و ترمز ها بازی کنیم و ببینیم گریت وال برای مهار همین شتاب معمولی، چاره کافی اندیشیده یا خیر. باید اعتراف کنم که ترمز های چهارچرخ دیسکی ولکس که به سیستم های ضد قفل (ABS) و توزیع الکترونیکی نیروی ترمز (EBD) هم مجهز شده اند عملکرد مناسبی دارند و از پس اتومبیل بر می آیند. در مورد هندلینگ نیز با وجود اینکه گاهی با حس سبکی و یا حالت الاکلنگی مواجه شدیم عملکرد گریت وال نسبت به نرمی و سطح مورد انتظار قابل قبول بود. هرچند مثل اکثر ویژگی های ولکس، در این مورد هم نمیتوانم از واژه "عالی" استفاده نمایم. البته مالک لاستیک ها را با نوع کمی گران تر از فابریک تحویلی (با همان سایز) تعویض کرده که روی بهبود عملکرد بی تاثیر نبوده است.
قبل از اتمام بررسی سری هم به صندوق عقب زدیم که با دیدن یک محفظه ی 510 لیتری و یادآوری سایز اتومبیل، مهر تایید بر قابلیت حمل بار ولکس زده شد ضمن اینکه با خواباندن صندلی های عقبی میتوان فضای در دسترس را از این هم بیشتر نمود.
نتیجه گیری
نظر دادن راجع به ولکس C30 دشوار است. پس از بررسی متوجه شدیم که این اتومبیل هیچ نقطه قوت خارق العاده ای ندارد اما وقتی خواستیم آن را از امتحان مردود کنیم با خودمان گفتیم اما ولکس نکته منفی خاصی هم نداشت و بهانه چندانی برای ایراد گرفتن دستمان نداده. شتابش عالی نیست ولی افتضاح هم نیست، چهره اش دلربا نیست اما بدقیافه هم نیست، سواری، ترمز، آپشن ها و ... همه و همه در سطح متوسط و قابل قبول بودند پس بالاخره این ماشین را بخریم یا خیر؟!
در یک جمع بندی خلاصه میتوان گفت که ولکس یک خودروی معمولی، اقتصادی و کم آزار است که با سواری نرم، مصرف سوخت مناسب و ابعاد جمع و جورش بخصوص برای استفاده شهری گزینه ی قابل قبولی به نظر میرسد. شاید این ویژگی یعنی معمولی بودن برای اتومبیل های لوکس، اسپرت یا حداقل بالای 100 میلیون تومان نا امید کننده باشد اما برای این رده قیمتی خیلی هم ویژگی بدی نیست. در حقیقت بسیاری از مشتریان این رنج ، اولین خواسته شان از اتومبیل کم دردسر بودن و اقتصادی بودنش است و با سوالی که از دارندگان ولکس پرسیدیم اکثرا از این حیث (یعنی میزان دوام و ماندگاری قطعات) از خریدشان رضایت کافی داشتند. بنابراین با اینکه در این رده قیمتی اتومبیل های زیباتر یا سریعتری نیز یافت میشوند اما ولکس یک رقیب از پیش بازنده نیست و در هنگام انتخاب، ارزش فکر کردن را دارد.
راستی تا یادمان نرفته قرار است به زودی اولین سری ولکس های اتوماتیک با گیرباکس 6 سرعته از نوع AMT (قبلاً ولکس با گیرباکس اتوماتیک از نوع CVT برای مدت کوتاهی عرضه شد) و داشبورد کمی زیباتر و چند آپشن اضافه مثل دی لایت و سیستم پخش DVD و دوربین دنده عقب و بلوتوث) و طبیعتاً قیمت بالاتر وارد بازار شوند که شاید این اتفاق حضور ولکس C30 را در خیابان ها پررنگ تر از قبل نماید.
در پایان از آقای "کامران صالح" (مالک اتومبیل) و آقای "علی برادران قناد" که تیم خودرو بانک را در تهیه این گزارش یاری نمودند تشکر مینماییم.
مشخصات فنی |
مدل | گریت وال ولکس C30 |
پیشرانه | 4 سیلندر 1.5 لیتری |
حجم موتور | 1497 سی سی |
قدرت | 104 اسب بخار در دور 6000 |
گشتاور | 138 نیوتن متر در دور 4200 |
شتاب | 14.5 ثانیه در روز تست |
حداکثر سرعت | 170 کیلومتر در ساعت |
وزن | 1125 کیلوگرم |
قیمت بازار | 45 میلیون تومان در بازار |