مقدمه
در روزگاری که علم و تکنولوژی به سرعت برق و باد در حال پیشرفت است، ملاقات با خودرویی که حدود یک دهه از طراحی اولیه آن میگذرد، معمولاً نباید خیلی جذاب و شگفتانگیز باشد. اما همیشه یک سری استثنائات در دنیا وجود دارند که میهمان امروز ما یعنی پورشه پانامرا یکی از همانها است. محصولی متفاوت که با وجود گذشت سالیان سال، همچنان به عنوان یکی از پرشتابترین و جذابترین ماشینهای اسپرت موجود در کشور شناخته میشود و در تواناییهای حرکتی و مشخصات فنی و ایمنی، بسیاری از جوانترها را تسلیم اراده پولادین خود میکند. تازه پانامرا پیش رو، از نوع 6 سیلندر ساده یا حتی 4S نیست بکله نمونه توربو میباشد و با غرش پیشرانهاش به راحتی قلب عشق ماشینهای واقعی را به تسخیر خود در میآورد. پس لطفاً باز هم با " خودروبانک " همراه شوید تا در رزوهایی که بدلیل ممنوعیت واردات و گرانی ارز، دیدار خودروهای روز برایمان ناممکن شده، سری به دنیای تکنولوژی پورشه پانامرا بزنیم، دنیایی که هنوز هم بعد از گذشت این همه سال پر از تازگی و حرفهای ناگفته است.
طراحی ظاهری
صحبت در مورد ظاهر پانامرا کار دشواری است. از طرفی طرفداران متعصب پورشه دست به ماشه هستند تا با کوچکترین انتقاد، ما را به رگبار ببندند و از طرف دیگر رسالت ما ایجاب میکند که بدون تعصب روی قدرت برندها، ایرادات را بیان کنیم. مشخص است که طراحان پورشه در ساخت پانامرا به نکاتی مثل پایبندی به سنتها و دقت به اصول آیرودینامیک بیش از جاذبههای ظاهری اهمیت دادهاند و در نتیجه حاصل کار فقط طرفداران برند پورشه را راضی نگاه داشته است. البته من خودم شخصاً عاشق این ماشین هستم اما علت علاقه شدید من به پانامرا چیزهایی به جز این دماغه عریض و چهره پوکر فیس یا کشیدگی عجیب قسمت کناری و حالت فستبک عقبی است. بلکه آنچه مرا به پانامرا علاقمند ساخته، ویژگیهای فنی خارقالعادهاش بوده است. البته از حق نگذریم که در بدنه پانامرا نکات جذاب هم کم نیستند و مواردی نظیر رینگهای زیبا، آبششهای کناری، استفاده از خطوط شیک و اصولی، حالت عضلانی گلگیرهای عقب و یک بالچه متحرک هیجان انگیز بر جذابیت و ابهت اتومبیل افزودهاند. جدای از اینها، ظاهر پانامرا از نظر اصالت یکی از برترینها در جهان محسوب میشود و به خوبی حس متفاوت بودن و خاص بودن را به مالکش هدیه میدهد.
راستی حالا که صحبت از طراحی گرم شده بد نیست به برخی از تفاوتهای ظاهری پانامرا توربو با نمونههای ساده و 4S هم اشاره کنیم. البته کیتهای اسپرت بدنه برای تمامی مدلهای پانامرا قابل سفارش هستند اما در حالت کلی، پانامرا توربو را میتوان با دقت به ریزهکاریهایی مثل بال سه تکه عقب و تفاوت در گرافیک دیلایتها از نمونههای ساده که فقط نماد توربو را به ماشینشان چسباندهاند تشخیص داد.
طراحی داخلی
اگر به دنبال یک فضای لوکس، راحت و آرامش بخش هستید، کابین محصولات مرسدس برای سلیقه شما مناسبتر خواهد بود. اما اگر دوست دارید با نشستن داخل اتومبیل احساس قرار گرفتن درون کاکپیت یک جنگنده را تجربه کنید جای درستی آمدهاید. اینجا نشانگرهای سنتی پورشه در تلفیق با یک کنسول برآمده و انبوهی از دکمههای مختلف، شور و هیجان عجیبی را زیر پوست انسان جاری میکنند. برای آپشنها از کلیدهای متعددی استفاده شده که در نگاه اول کار با آنها مقداری پیچیده و گیج کننده به نظر میرسد اما پس از مدت کوتاهی متوجه میشوید که استفاده از این کلیدهای پرشمار در برخی شرایط از کلیدهای چند منظوره یا تنظیمات لمسی ماشینهای جدید خوش دستتر و لذتبخشتر است. در خصوص کیفیت متریال و دقت در مونتاژ هم که فکر نمیکنم پورشه نیازی به تعریف و تمجید ما داشته باشد چراکه محصولات این برند همواره پای ثابتی در لیست باکیفیتترین خودروهای جهان بوده و هستند.
از نظر ارگونومی هم به غیر از ابعاد غول پیکر بدنه و محدودیت دید در برخی قسمتها، که رانندگی در معابر باریک را دشوار ساخته، مشکل دیگری دیده نمیشود و تمامی ادوات با بدن انسان سازگاری فوقالعاده خوبی دارند. البته پس از یک رانندگی طولانی ممکن است از سفتی صندلیها گلایه کنید اما به هر حال برای خودرویی با ذات مسابقهای طبیعی است که صندلیهای اسپرت با قابلیت دربرگیرندگی عالی به مبلمان راحت ماشینهای تجملاتی دیپلماتیک ترجیح داده شود و از این نظر نمیتوان به پانامرا ایراد چندانی وارد کرد.
امکانات
از یک خودرو لوکس با برچسب قیمتی میلیاردی توقع امکانات رفاهی و ایمنی بسیار زیادی میرود، اما با توجه به سن و سال پانامرا شاید تصور کنید که شرایط ماشین با سطح ایدهآل فاصله دارد. پس بیائید سری به لیست تجهیزات این غول اشتوتگارتی بزنیم تا ببینیم در پایان راضی خواهید شد یا خیر. از جمله آپشنهای پانامرا توربو میتوان به مواردی نظیر:
سیستم تعلیق فعال پورشه یا همان PASM با تنظیم ارتفاع هوشمند، امکان انتحاب حالتهای محتلف رانندگی از نرمال گرفته تا اسپرت پلاس، انواع و اقسام سیستمهای کمکی ترمز و کنترل کشش و پایداری، ترمز پارک برقی، لانچ کنترل، رادار نقطه کور، رادار تغییر لاین، کروز کنترل هوشمند، ایربگهای راننده و سرنشین کناری بهمراه جانبی جلو، جانبی عقب، پردهای و 2 عدد زانویی برای سرنشینان جلو (مجموعاً 10 عدد)، پشت سری فعال، سیستم ورود و استارت بدون کلید، تهویه مطبوع 4 کاناله، کول باکس، سنسورهای پارک جلو و عقب، سنسورهای نور، باران و فشار باد تایرها، چراغهای جلو بای زنون مجهز به سیستم تطبیقپذیر چرخشی، چراغشور و نوربالای اتومات، پدل شیفتر، سیستم صوتی حرفهای BOSE یا Burmester، نمایشگر لمسی مرکزی به همراه مانیتورهای سرنشینان عقب، نمایشگر 4.8 اینچی پشت صفحه کیلومتر، سانروف برقی، آینه الکتروکرومیک، صندلیهای چرمی مجهز به تنظیمات برقی، گرمکن و تهویه برای هر 4 سرنشین، اسپویلر فعال عقب و درب صندوق برقی و بسیاری موارد دیگر اشاره کرد که به نظرم حتی مشکل پسندان را هم راضی نگاه میدارد.
البته ناگفته نماند که پورشه در لیست تجهیزات سفارشی مقدرای گران فروش است و اگر در سطح جهانی بخواهیم میان این ماشین با رقبای دیگر انتخاب کنیم باید بگوییم معمولاً با پول مشابه میتوان بنز و بامو مجهزتری خریداری کرد.
مشخصات فنی
شاید ظاهر پانامرا به اندازه برخی از رقبایش ظرافت نداشته باشد و از نظر جذابیتهای اسپرت و مسابقهای بصری در سطح پایینتری از آنها قرار گیرد. اما وقتی صحبت از مشخصات فنی به میان آید نام پانامرا لرزه بر اندام هر رقیبی خواهد انداخت. پیشرانه از نوع 8 سیلندر 32 سوپاپه توئین توربو با نسبت تراکم 10.5:1 است و به روش تزریق مستقیم سوخت تغذیه میشود. این نیروگاه عظیم قادر است 500 اسب بخار قدرت (نسخههای بعدی حتی بیشتر) و 700 نیوتنمتر گشتاور تولید کند که اعدادی رعبانگیز به حساب میآیند. البته تحت کنترل درآوردن همچین نیروی وحشتناکی به هیچ عنوان ساده نیست و برای همین پورشه جهت انتقال هر چه بهتر قدرت، از یک گیربکس 7 سرعته اتوماتیک دو کلاچه PDK استفاده نموده و برای جلوگیری از هدر رفت گشتاور، نیرو را بصورت هوشمند میان هر چهار چرخ تقسیم میکند. نتیجه اینکه پانامرا توربو برای رسیدن به سرعت 100 کیلومتر در ساعت در شرایط لانچ کنترل (و البته بنزین و فشار هوای استاندارد) تنها به 4.2 ثانیه زمان نیاز خواهد داشت که عدد فوقالعادهای محسوب میشود. برای درک بهتر مطلب بد نیست اشاره کنیم که انواع و اقسام مازراتیهای وارد شده به کشور، علیرغم تمامی ادعا و دک و پز مسابقهای که دارند، یارای رقابت با این مرد خانواده کت و شلواری را نخواهند داشت و حتی اکثر کوپههای اسپرت سبک وزن موجود در بازار داخل هم در برابر میهمان بیاعصاب امروزمان سر تعظیم فرود میآورند. همچنین پانامرا در صورت برداشت محدود کننده سرعت قادر است از مرز 300 کیلومتر بر ساعت نیز عبور کند و احساسی مشابه پرواز را برای سرنشینانش شبیهسازی نماید. قبل از شروع تجربه رانندگی بد نیست نگاهی به خلاصه مشخصات فنی ماشین داشته باشیم:
پیشرانه | 8 سیلندر تویین توربو |
حجم موتور | 4.8 لیتر |
گیرباکس | 7 سرعته اتوماتیک دو کلاچه |
حداکثر قدرت | 500 اسب بخار در دور موتور 6000 |
حداکثر گشتاور | 700 نیوتن متر از دور موتور 2250 تا 4500 |
شتاب 0 تا 100 | 4.2 ثانیه (رسمی) |
حداکثر سرعت | 303 کیلومتر بر ساعت |
مصرف سوخت ترکیبی | 11.5 لیتر در یکصد کیلومتر |
وزن | 1970 کیلوگرم |
البته لازم به ذکر است که مصرف سوخت پانامرا در شهر با تفاوت معنا داری از مصرف سوخت جادهای و ترکیبی بالاتر است و به راحتی از عدد 17 لیتر در هر صد کیلومتر فراتر میرود.
تجربه رانندگی
حتی صحبت در مورد 700 نیوتنمتر گشتاور هم سطح آدرنالین خون را بالا میبرد، چه برسد به اینکه همچین قوای محرکهای را زیر پدال گاز احساس کنید. بخصوص که پورشه در کنترل قدرت و گشتاور یکی از اساتید دنیای خورو به حساب میآید و در نتیجه خیالمان راحت است که بر خلاف برخی از قلچماقهای امریکایی، این میزان قدرت فقط برای بازی دود و درگهای دیوانهوار مهیا نشده، بلکه میتوان از آن حتی برای عبور از مسیرهای پر پیچ و خم نیز حساب باز کرد. با استفاده از لانچ کنترل دستیابی به شتاب صفر تا صد در کمتر از 5 ثانیه (عدد رسمی 4.2 ثانیه) کار دشواری نبود و مهمتر اینکه پس از این سرعت هم نشانه چندانی از افت شتاب و کارایی احساس نشد. در این بین نباید از سیستم انتقال قدرت 7 سرعته PDK پورشه هم غافل شد چراکه میزان هوش، دقت و سرعت این مجموعه هنوز هم بعد از گذشت این همه سال کم نظیر به نظر میرسد.
سیستم 4 چرخ متحرک هوشمند پورشه در ترکیب با سیستمهای کمکی مثل مدیریت شاسی پویا و سیستم تعلیق فعال باعث شده که عبور از پیچها با این غول 2 تنی به اندازه یک کوپه مسابقهای سبک وزن، ساده و لذت بخش باشد و ترمزهای بزرگ و فوقالعاده قدرتمند ماشین هم به بهترین شکل ممکن هیولای اشتوتگارتی قصه ما را قابل کنترل ساختهاند.
یک چیزهایی هم هست که نمیتوان آنها را با اصطلاحات علمی توضیح داد بلکه باید حتما آن را تجربه کنید. مثلاً فرمان پانامرا دقت فوقالعادهای دارد و با وجود وزن بالای اتومبیل، راننده را به بهترین شکل از وضعیت چرخها مطلع میسازد. شتابگیری هم احساسی مشابه شلیک شدن یا بلعیده شدن توسط صندلیها را به انسان منتقل میکند، اما در این بین ارگونومی عالی کابین و حالت در برگیرنده صندلیها باعث شده که در اوج هیجان، امنیت را نیز تجربه کنیم. در واقع پشت فرمان پانامرا توربو احساس میکنم افسار یک اژدهای خشمگین را بدست گرفتهام که از قضا عاشق صاحبش است و در عین حال که با همه سر جنگ دارد اجازه نمیدهد کوچکترین آسیب و سختی به من وارد شود!
البته کیفیت سواری حتی در نرمترین حالت قابل انتخاب هم تا حدودی خوی اسپرت خود را حفظ میکند که البته برای یک سوپر اسپرت خانوادگی طبیعی است اما در هر صورت این قضیه در کنار صندلیهای نسبتاً سفت ماشین، سواری طولانی مدت در مسیرهای پر از دستانداز وطنی را مقداری خستهکننده خواهد کرد. بدتر اینکه سیستم تعلیق فوق پیشرفته پورشه نسبت به این دستاندازهای پرشمار، مقداری حساس است و بسیاری از مالکان از هزینه تعمیرات بالای سیستم تعلیق و جلوبندی پانامرا شکایت دارند. پیشرانه تزریق مستقیم سوخت توربوشارژر هم سازگاری چندانی با بنزینهای وطنی نخواهد داشت و این دو نکته در کنار قیمت سنگین قطعات یدکی، پانامرا توربو را به یکی از پرهزینهترین ماشینهای حاضر در کشور تبدیل کردهاند. هرچند باید گفت که هر که طاووس خواهد، جور هندوستان کشد و داشتن خودرویی با این شتاب و تکنولوژی، آن هم در شرایط تحریم قطعاً جور و سختی خاص خودش را خواهد داشت.
نتیجه گیری پایانی
احتمالاً پانامرا توربو زیباترین خودرو میلیاردی نیست که تا بحال دیدهاید و از نظر قیمت و هزینههای نگهداری هم تقریباً از تمامی گزینههای موجود در بازار پرهزینهتر میباشد. ضمن اینکه از نظر کیفیت سواری هم آنقدری که پول پرداخت کردهاید، نرمی و راحتی دریافت نخواهید کرد. بخصوص که در کشور ما امکان استفاده از این همه قدرت وجود ندارد و ویژگیهای ناب پانامرا توربو عملاً در 99 درصد مواقع بلا استفاده میماند. در واقع جای این ماشین روی اتوبانهای بدون محدودیت سرعت آلمان یا پیستهای استاندارد است، نه خیابانهای شلوغ و پر از گره و دستانداز! پس با این توضیحات احتمالاً با خودتان میگویید خرید یک ماشین لوکس کم دردسرتر و مدل بالاتر مثل بامو سری 7 یا حتی سری 6 گرنکوپه کار عاقلانهتری است. خوب تا اینجا من هم نظرتان را تایید میکنم. اما باید به شما هشدار بدهم که اگر میخواهید از روی منطق تصمیم بگیرید هرگز نباید رانندگی با پورشه پانامرا توربو را تجربه کنید چراکه در این صورت به قدری شیفتهاش خواهید شد که منطق و توجیه اقتصادی و این جور چیزها را به کل کنار گذاشته و صدها سکه طلا مهرش میکنید! در حقیقت تجربه سواری با پانامرا توربو به اندازهای شما را از قدرت، هیجان، حس خوب امنیت و کیفیت عالی لبریز میکند که پس از آن اکثر ماشینها برایتان خستهکننده جلوه خواهند کرد. مگر اینکه برای شما ویژگیهای لوکس بصری، نرمی سواری و راحتی بیش از خصلتهای اسپرت اهمیت داشته باشند که در این صورت خودوریی مثل مرسدس بنز S کلاس انتخاب مناسبتری برایتان خواهد بود.
پورشه پانامرا توربو در مدلهای 2012 و 2013 به راحتی در بازار یافت میشوند و قیمتهای بسیار متفاوتی نسبت به کارکرد و نوع نگهداری دارند. اما قیمت این خودرو در مدلهای سالم به راحتی به بالای 2.5 میلیارد تومان میرسد.