مقدمه
با اینکه برند اسمارت سابقه چندان طولانی در صنعت خودروسازی ندارد و از این حیث حتی از خودروسازان داخلی ما هم تازهکارتر به حساب میآید، اما موفق شده به واسطه خلاقیتهای عالی و پشتوانه غولهایی همچون دایملر و مرسدس، خیلی زود به شهرت جهانی دست یابد و با تولید میکرو ماشینهای منحصربفرد، خوش ساخت و ایمن که از طرحهای فوقالعاده فانتزی و جذاب بهره میبرند، محبوب دل خیلیها "بویژه خانمها" گردد. یکی از خبرهای جالب در مورد اسمارت که به شهرتش اضافه کرد این بود که مدل دو نفره یعنی فورتو، بواسطه طول کم بدنهاش میتوانست حتی به صورت عمودی در کنار خیابان پارک کند! عجیب است که محصولات خاص اسمارت در چند مدل و البته با تعداد بسیار محدود به کشور ما "که یکی از کم تنوعترین بازارهای خودرویی محسوب میشود" نیز راه یافتهاند. آنچه در ادامه این مقاله خواهید خواند، بررسی نمونه 4 درب یا همان فورفور این کمپانی در تهران میباشد. خودرویی که شاید حتی یک بار هم آن را در خیابان ندیده باشید.
معرفی کلی
اسمارت فورفور با همکاری کمپانی رنو ساخته شده است. در واقع با روئیت خطوطی طراحی داخلی و خارجی نسل سوم رنو توئینگو و مقایسه آن با میهمان امروزمان میتوان به اشتراکات فراوان و پلتفرم مشترک میان این دو محصول پی برد. اشتراکاتی که حتی در قسمتهای فنی اتومبیل نیز وجود دارند. البته ممکن است این وصلت فرانسوی/آلمانی برای طرفداران متعصب اسمارت، که این محصول دایملر را یک مرسدس بنز تمام عیار میدانند، چندان خوشایند نباشد اما نباید فراموش کرد که تجربه رنو در ساخت هاچبکهای ریز نقش موفق شهری، به مراتب از دایملر و بنز هم بیشتر بوده و در نتیجه این همکاری دو طرفه میتواند نوید بخش تکاملی پخته و عاقلانه باشد. در هر صورت اسمارت قصه ما اشتراکات فراوانی با رنو دارد، در کشور اسلوونی تولید میشود و حتی از آرم مرسدس هم استفاده نمیکند، اما باز هم از دید بسیاری افراد این ماشین به واسطه طراحی ویژه بدنه، کیفیت عالی ساخت و فنآوریهای بنز که در آن به کار رفته، یک مرسدس واقعی است.
لطفاً امروز هم با خودروبانک همراه باشید تا ببینیم این غریبه فضایی در سرزمین ما چکار میکند و چه کاربردهایی برایمان خواهد داشت؟!
طراحی ظاهری
اسمارت فورفور ظاهر فانتزی دوست داشتنی و منحصربفردی دارد. فکر میکنم اگر در دنیای ماشینها امکان ازدواج و بچهدار شدن مهیا بود، قطعاً نوزادان خانواده مرسدس چهرهای شبیه به این محصول پیدا میکردند! میهمان امروز ما از نسل دوم فورفور است که با نشان تجاری MEC به کشورمان راه یافته و با این ابعاد کوچک، رنگبندی فوقالعاده و رینگهای جذاب، توجهات بسیاری را به خود جلب میکند. در واقع از هر زاویه که به این تندیس زیبا مینگریم، متوجه دقت طراحان به ریزهکاریها میشویم. مشخص است که تمامی قسمتها، از چراغهای کوچک اما خوشفرم گرفته تا جلو پنجره و سپرهایی که ظاهر این کوچولوی دوست داشتنی را خشن نشان دادهاند، همه و همه با دقت و ظرافت بسیار طراحی شدهاند و با وسواس خاصی در کنار هم قرار گرفتهاند. البته با توجه به ابعاد بدنه شاید بهتر باشد به جای کلمه خشن از واژگانی مثل تخس، بازیگوش و سرتق استفاده میکردیم!
یکی دیگر از نکات جالب و جذاب بدنه اسمارت با دقت به فاصله عجیب میان چرخهای جلو و عقب در زاویه کناری به چشم میآید. جایی که طراحان اسمارت با هدف استفاده بهینه از فضای داخلی، محورهای جلو و عقب را تا حد امکان از هم دور کردهاند، به شکلی که گاه به نظر میرسد چیزی نمانده چرخهای عقبی از انتهای خودرو بیرون بزنند!
هارمونی میان قسمتهای مختلف نیز در جایجای بدنه دیده میشود و به سختی میتوان به قسمتی از طراحی ایراد گرفت. شاید تنها مشکل اسمارت در کمبود ابهت به نسبت قیمت خلاصه گردد. موردی که حتی بسیاری از مشتریان اروپایی "که تازه قدرت خرید بالاتری برای تهیه اتومبیل دارند و از ماشینهای ریز نقش هم استقبال بیشتری میکنند" را به سوی رقبای هم قیمت اما درشت جثهتر اسمارت سوق داده است. چه برسد به ایران ما که در آن قیمت اسمارت وحشتناکتر و سلیقه عمومی متفاوت و متمایل به سدانهای میان سایز یا کراساوورهاست.
فضای کابین
با ورود به داخل کابین نیز با محیطی بینهایت فانتزی و جذاب مواجه شدیم که در نوع خود تجربهای متفاوت را برایمان رقم زد. در قسمتهای مختلف از اشکال دایرهای، بیضی شکل و خطوط منحنی بسیار استفاده شده که علیرغم پیچیدگی نسبی، هارمونی بسیار خوبی با یکدیگر دارند و فضای مدرنی را پدید آوردهاند که حس مطلوبی به سرنشینان میدهد. ضمناً وجود خلاقیتهای بسیار در قسمتهای مختلف از قبیل محل قرارگیری نامتعارف دورسنج موتور، طراحی متفاوت و زیبای دریچههای تهویه، غربیلک خوش دست، نشانگرهای خاص پشت آمپر و رنگبندی فوقالعاده جذاب کابین، حس متفاوت بودن را به اوج رساندهاند. البته کوچک بودن فضای داخلی باعث شده برخی قسمتها مقداری شلوغ دیده شوند و جنس متریال استفاده شده هم با توجه به قیمت میتوانست مقداری بهتر از اینها باشد. اما در هر صورت اگر قیمت سرسامآور اسمارت را در نظر نگیریم، این ایرادها اصلاً به چشم نخواهند آمد. بخصوص که علیرغم ابعاد کوچک بدنه، مهندسی مطلوبی در خصوص فضاسازی صورت گرفته و صندلیهای خوش ساخت جلویی راحت و جادار از کار درآمده اند.
البته در خصوص صندلیهای عقب اوضاع به خوبی قسمت جلویی نیست اما خانوادههای 4 نفره با قد متوسط و یا آنهایی که هنوز فرزندانشان خیلی بزرگ نشدهاند، میتوانند روی فضای داخلی اسمارت فورفور حساب باز کنند. در خصوص صندوق عقب هم وضعیت متوسط است و جای کافی برای خریدهای روزانه یا قرار دادن چمدانهای بسیار کوچک در نظر گرفته شده که در مجموع راضیکننده میباشد. در واقع اسمارت فورفور یک خودرو خانوادگی کامل محسوب نمیشود اما اگر میزان راحتی و جادار بودنش را با در نظر گرفتن ابعاد بیرونی بسنجید، از فضای کارآمد داخلی شگفت زده خواهید شد.
امکانات رفاهی و ایمنی
اسمارت فورفور از امکانات قابل قبولی بهره میبرد که هم از نظر کارایی و هم کیفیت، عملکرد خوبی دارند، اما با این حال نمیشود منکر گرانفروشی اسمارت در خصوص آپشنها شد چرا که حتی در بازارهای جهانی هم نمونههای فول آپشن اسمارت قیمتهای بسیار بالاتری نسبت به تیپ پایه دارند و به راحتی با خودروهای بزرگتر و قویتر از خود برابری میکنند.
از جمله امکانات این هاچبک کوچک میتوان به مواردی نظیر سنسور هشدار فشار باد تایرها، برف پاک کن هوشمند، چراغهای اتوماتیک و تطبیقپذیر جلو، چراغ خوشآمدگویی، فرمان برقی قابل تنظیم، کروز کنترل و محدودکننده سرعت، سامانه استارت/استاپ، نمایشگر 7 اینچی لمسی، گرمکن صندلیهای جلو، ایربگ راننده و سرنشین کناری بهمراه ایربگهای جانبی جلو و زانویی راننده، رادارهای جانبی، تهویه مطبوع اتوماتیک، سقف شیشهای، کنترل کشش و پایداری الکترونیکی، ترمز کمکی، کنترل ایستایی در سربالایی، سنسورهای پارک و بسیاری موارد دیگر اشاره کرد.
ضمناً اسمارت فورفور موفق شده 4 ستاره از موسسه ایمنی Euro-NCAP بدست آورد که با توجه به ابعادش عملکرد بسیار عالی محسوب میشود. در واقع ایجاد یک فضای امن در داخل کابین برای میکرو ماشینها، کار دشوارتری در قیاس با خودروهای درشت جثه است و مهندسی پیچیدهتری را طلب میکند.
اما در هر صورت این مورد فقط برای ما خودروبازها و خودرونویسها مهم خواهد بود و مشتری احتمالاً بیشتر به حاصل کار اهمیت خواهد داد. در واقع وقتی شما میتوانید با پول مشابه، یک ماشین 5 ستاره از بازار خریداری کنید و در هنگام تصادف هم در کابین امنتری قرار داشته باشید، دیگر برایتان چه اهمیتی دارد که برای 4 ستاره فورفور زحمات بیشتری کشیده شده است!
پیشرانه و سیستم انتقال قدرت
پیشرانه فورفور در قسمت عقبی اتومبیل قرار گرفته که انسان را به یاد ماشینهای اسپرت میاندازد. موتورهای بنزینی استفاده شده روی این محصول از نوع سه سیلندر با حجم 898 و 999 سی سی هستند. ضعیفترین مدل 1 لیتری تنفس طبیعی 61 اسب بخار و مدل قویتر 71 اسب بخار تولید میکنند که هیچ کدام شتاب جالبی ندارند و فقط برای مسیرهای کوتاه شهری کارآمد ظاهر میشوند. اما نمونه 0.9 لیتری به واسطه حضور پرخوران توربو قادر است 90 اسب را در اختیارتان قرار دهد و به شتاب قابل قبول 11.9 ثانیه (در نمونه اتوماتیک) دست یابد.
در نمونههای برابوس وضعیت از این هم بهتر میشود و اینجا بوست بالاتر توربو و یک سری تغییرات دیگر قدرت پیشرانه را به 109 اسب بخار افزایش داده که برای خودرویی با این ابعاد و وزن عالی است و رانندگی لذت بخشی را برایتان به ارمغان خواهد آورد.
در جدول زیر میتوانید خلاصه مشخصات اسمارت فورفور برابوس را مشاهده نمائید:
پیشرانه | 3 سیلندر توربو، حجم 898 سی سی |
حداکثر قدرت | 109 اسب بخار در دور موتور 5750 |
حداکثر گشتاور | 170 نیوتن متر در دور موتور 2000 |
شتاب 0 تا 100 رسمی | 10.5 ثانیه |
حداکثر سرعت | 180 کیلومتر بر ساعت |
گیرباکس | 6 سرعته اتوماتیک دو کلاچه |
وزن | حدود 1095 کیلوگرم |
مصرف سوخت ترکیبی | حدود 4.6 لیتر در یکصد کیلومتر |
البته بد نیست اشاره کنیم که نمونههای فورتو برابوس بدلیل وزن سبکتر چیزی در حدود یک ثانیه سریعتر هستند.
همانطورکه در جدول مشاهده کردید، جعبه دنده اسمارت هم از نوع 6 سرعته اتوماتیک دو کلاچه است و نیروی حاصل از موتور را به محور عقب منتقل میکند تا با کمترین پرت انرژی، گشتاور کافی در اختیار قرار گیرد.
خوب طبیعتاً سواری با یک میکروکار موتور و دیفرانسیل عقب، تجربه متفاوتی خواهد بود. پس در ادامه هم با ما همراه باشید تا ببینم در بخش تجربه رانندگی با چه سورپرایزهایی مواجه خواهیم شد.
تجربه رانندگی
پشت فرمان اسمارت فورفور با احساس تسلط بینظیری روبرو میشویم که تاکنون در هیچ خودرویی تجربه نکردهاید. انگار همه چیز در یک قدمی قرار گرفته و بدون نیاز به دوربین، سنسور و هیچ کمک دیگری میتوانم اتومبیل را به راحتی در هر مکان کوچکی جای دهیم. کیفیت سواری هم قابل قبول است و با توجه به عایقبندی مناسب کابین، تعلیق کارآمد و صندلیهای راحت، میتوان از سواری لذت برد. البته ناگفته نماند که کوتاه بودن فاق لاستیکها بخشی از این راحتی را خدشهدار کرده و هر از گاه کوبشهایی را به داخل اتاق منتقل میکند اما به طور کلی ارگونومی مثالزدنی کابین و صندلیهای خوب اسمارت باعث شدهاند که حداقل راننده خیلی از بابت این کوبشها شکایت نداشته باشد.
با وجود فرد بودن تعداد سیلندرها، پیشرانه عملکرد نسبتاً نرمی دارد و برخلاف بسیاری از سه سیلندهای دیگر صدا و لرزش غیرعادی تولید نمیکند. جعبه دنده شش سرعته اتوماتیک نیز وظایفش را به خوبی انجام میدهد و از نظر دقت، سرعت تعویض و نرمی، عملکرد رضایتبخشی دارد. به طور کلی بدلیل فاصله کم با زمین و ابعاد بسیار کوچک کاپوت، حس هیجان پشت فرمان بیشتر از خودروهای با شتاب مشابه است. البته در مورد شتابگیری و تواناییها، بسته به دیدگاه شما میتواند اوضاع متفاوت باشد. مثلاً اگر بخواهید قیمت را در نظر بگیرید قطعاً تمامی گزینههای این رنج از نظر تواناییهای حرکتی انتخابهای بهتری خواهند بود اما برای افرادی که آنقدر ثروتمند هستند که قیمت اتومبیل برایشان مهم نباشد، همین که یک ماشین با این ابعاد آن هم با پیشرانهای بسیار کوچک و کم مصرف قادر است چنین شتابی ارائه دهد در نوع خود جالب و لذتبخش خواهد بود. بخصوص که بدلیل ارگونومی عالی و میزان تسلط فوقالعاده خوب در پشت فرمان میتوانید حتی بسیاری از ماشینهای بزرگتر و قویتر را در شهر پشت سر گذاشته و علیرغم قدرت کمتر، آنها را داخل آینههای خود اسیر نمایید! ترمزهای ماشین هم مطابق انتظار عملکرد مطلوبی از خود نشان میدهند و با دقت و قدرت کافی ماشین را متوقف میکنند. حتی در مورد هندلینگ هم اوضاع فراتر از انتظار است. نمیدانم. شاید هم من این ماشین را زیادی دست کم گرفته بودم و برای همین از بابت لذت رانندگی و پایداری مناسبش هیجان زده شدهام، اما در هر صورت فرمانپذیری اتومبیل در سرعتهای بالا به نسبت انتظاری که از این کلاس بدنه میرود مناسب است.
نتیجه گیری پایانی
اسمارت فورفور یک خودرو فوقالعاده است که میتواند به عنوان یک سمبل و الگو برای خودروهای کوچک شهری مطرح گردد و در آینده که جمعیت شهرها افزایش یافت "البته اگر کرونا اجازه بدهد!" کاربردهایش را بیش از پیش به رخ بکشاند. اما با این حال باید خیلی رک و صریح به شما بگویم که این ماشین در کشور ما عملاً هیچگونه کاربردی جز برای جلب توجه یا تکمیل کلکسیون خودرویی و یا استفاده به عنوان یک اسباببازی فوقالعاده گران قیمت و ایمن برای قشر متمول ندارد.
در واقع هر کدام از ویژگیهای مثبت فورفور را که مورد بررسی قرار دادیم متوجه شدیم که هیچ گونه کارایی برای شرایط خاص کشور ما ندارند. مثلاً ابعاد کوچک و قدرت مانور دهی فوقالعادهاش با اینکه برای شهر شلوغی همچون تهران عالی است اما این سوال را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که چه کسی از یک ماشین 700 - 800 میلیونی با قطعات یدکی نایاب به عنوان ماشین دم دستی استفاده خواهد کرد؟! آن هم در شرایطی که میشود با یک سوم این قیمت خودرویی مثل کیا پیکانتو خریداری کرد که هرچند از لحاظ کیفی و فنی قابل قیاس با اسمارت نیست، اما از نظر قیمت، هزینههای نگهداری و بازار فروش شرایط به مراتب بهتری دارد و برای استفاده دم دستی منطقیتر است. یا در مورد مصرف سوخت بهینهاش هم اگر نگاهی به هزینه خرید و هزینه سرویسهای ادواری خودرو بیندازید، به کل صرفهجویی بدست آمده را فراموش خواهید کرد! حال در این میان اگر قصد سفرهای جادهای با یک خودرو ایمن را داشته باشید هم که قطعاً ماشینهای بزرگتر، قویتر و حتی ایمنتری با همین قیمت در کشورمان وجود دارند که میتوانند جایگزین شایستهای برای این هاچبک ریزنقش شهری باشند.
پس این خودرو فوقالعاده زیبا و جذاب درست مثل یک الماس گرانبها و خاص است که شاید در جایگاه خودش کاربردهای مفیدی داشته باشید اما در کشور ما صرفاً حکم یک جواهر لوکس را دارد که هیچ کاربردی جز تکمیل کلکسیون و یا روی برگرداندن سرها به سوی خود در خیابان نخواهد داشت. البته این قضیه دلیل نمیشود که کسی به سراغ این محصول نیاید چراکه اگر بخواهیم همه چیز را با منطق صرفه اقتصادی بسنجیم حتی یک ساعت لوکس هم در جهان به فروش نخواهد رفت! اما لذت داشتن یک کالای لوکس، خاص و متفاوت، میتواند تمامی قواعد بازی و منطق ریاضی را برهم زند و شما را به خرید یک ماشین با کاربری پایین (بخصوص در شرایط کشور ما) اما جذابیت بالا سوق دهد.