مقدمه
شاید جوانترها دوران اوج زانتیا را خیلی به یاد نیاورند، اما قدیمیترها میدانند که پیرمرد فرانسوی قصه ما گذشته پر افتخاری را در کشورمان تجربه کرده است. در واقع میتوان گفت این ماشین در دهه هشتاد شمسی جایگاهی مشابه هیوندای سانتافه کنونی را نزد ایرانی¬ها داشت! یعنی خودرویی که هرچند گرانترین، بهترین و لوکسترین گزینه بازار نبود اما درست یا غلط به عنوان سمبل یک ماشین ایدهآل محسوب میشد و "زانتیا¬سوار" بودن برای خودش وجهه شاخصی داشت! حتی به یاد دارم که با افزایش قیمت سرسامآور زانتیا در انتهای تولید، و نزدیک شدنش به قیمت نیسان ماکسیما دندهای و مزدا ¬3 (تیپ پایه) باز هم عبارت معروف "ولی زانتیا یک چیز دیگر است!" از دهان مردم نیفتاده بود! اما از آنجایی که دنیا به هیچکس وفا نکرده این دوران پر فروغ پس از پایان مونتاژ زانتیا در سال 1389 به پایان رسید تا سلطان مغرور و پر ادعای خیابان¬های کشور بعد از آن به خودرویی مظلوم و کم طرفدار تبدیل گردد. در این مقاله قصد داریم ضمن نگاه دقیقتر به این محصول دوست داشتنی، به بررسی دلایل این اوجگیری عجیب و سقوط عجیبتر "از نظر محبوبیت" بپردازیم. پس لطفاً مثل همیشه با خودروبانک همراه باشید.
طراحی ظاهری
سیتروئن زانتیا حتی در همان دوران خودش هم شکل و شمایل سادهای داشت و در برابر خودروهایی مثل پروتون جنتو و مزدا 323 بیآلایش نشان میداد. استفاده از خطوط ساده در طراحی، در کنار حالت گوهای بدنه و فرم خاص سپرها، زانتیا را به یک قایق تندرو شبیه کرده است، بخصوص که سیستم تعلیق هوشمند اتومبیل که در تمامی شرایط سعی بر حفظ تعادل بدنه "نسبت به شیب خیابان" دارد این شباهت را تشدید میکند چرا که در بسیاری مواقع دماغه اتومبیل به سان قایق¬های تندرو کمی سربالا میشود! به طور کلی در طراحی هیچ کدام از قسمتهای بدنه زانتیا خلاقیت خاصی بکار نرفته و اِلمانهای اسپرت یا لوکسی هم به چشم نمیخورَد. مثلاً کافی است نگاهی به چراغهای بینهایت ساده عقب یا خطوط کمرنگ و لعاب کناره اتومبیل بیندازید تا متوجه منظورم بشوید. اما نکته جالب اینجاست که علیرغم تمامی این محافظه کاری¬ها، باز هم شکل و شمال اتومبیل گیرایی خاصی در دوره خودش داشت و دلها را به تسخیر درآورده بود. در واقع زانتیا استایل منحصر به فردی داشته است ولی در هر صورت این ظاهر برای امروزه قدیمی و از مد افتاده محسوب میشود.
بد نیست در این بین از فاجعهبار¬ترین فیسلیفت تاریخ بشریت که روی زانتیا انجام شد نیز یادی کنیم. پروژهای با عنوان زانتیا 2 که به شکستی سخت و هدر رفت سرمایه منتهی شد!
طراحی داخلی
با ورود به داخل کابین به دهه نود میلادی بازمیگردیم. طراحی داخلی زانتیا بیش از آنکه از جاذبههای اسپرت و جوانپسندانه پیروی کند، روی ویژگیهای لوکس تمرکز داشته اما از آنجایی که فرانسویها حداقل در آن دوران در ساخت ماشینهای لوکس تبحر چندانی نداشتهاند کابین ماشین چندان شیک و چشمنواز از آب در نیامده است. البته با در نظر گرفتن رقیبی مثل هیوندای آوانته میتوان به طراحی داخلی زانتیا نمره قبولی را اعطا کرد. ضمن اینکه نکات مثبت کابین زانتیا در چیزهای دیگری به غیر از عنصر زیبایی تعریف میشوند. مثلاً صندلیهایش نرم و راحت هستند و فضای مناسبی برای 4 سرنشین بزرگسال در نظر گرفته شده است.
ارگونومی داخلی هم وضعیت مطلوبی دارد و به غیر از محدودیت دید در پشت سر که به علت پهنای ستون¬های عقبی بوجود آمده مشکل دیگری از نظر تسلط بر اطراف وجود ندارد. از نظر وضعیت کیفی نیز اوضاع قابل قبول است. هرچند حالا دیگر از آخرین مدل تولیدی زانتیا هم زمان زیادی گذشته است و طبیعتاً مقداری افت کیفی در نسخههای موجود دیده میشود. قبل از پایان بررسی کابین، نگاهی هم به صندوق عقب انداختیم که شرایط در این قسمت نیز راضی کننده بود.
امکانات
شاید این روزها که حتی خودرویی در سطح کوئیک (البته در نسخههای فول پلاس) به امکاناتی مثل کیلس و استارتر دکمهای، نویگیشن و TMPS تجهیز شده، لیست کردن تجهیزات زانتیا جذابیت چندانی نداشته باشد اما این پیرمرد فرانسوی در زمان خودش یکی از کاملترین انتخابها در رده ماشینهای تولید داخل محسوب میشد و با داشتن گزینههایی مثل سیستم تعلیق هیدروپنوماتیک با قابلیت تنظیم ارتفاع، ترمزهای چهار چرخ دیسکی مجهز به ABS ، فرمان مجهز به کلیدهای کنترل سیستم صوتی، ایربگ راننده و سرنشین کناری، شیشهها و آینههای جانبی برقی، سیستم تهویه مطبوع و برف پاک کن اتومات و ... خودرو نسبتاً کاملی نشان میداد. هرچند در سالهای آخر مونتاژ زانتیا، عرضه محصولات جدیدی مثل مزدا 3 و واردات انواع هیوندای و کیا جدید به کشور باعث شد که آپشنهای محصول خوشنام سایپا دیگر چندان به چشم نیایند.
ایمنی
شاید یکی از بزرگترین نقطه ضعفهای زانتیا در بحث ایمنیاش پنهان شده باشد. در واقع این ماشین حتی با استاندارهای نهچندان دشوار سال 1997 میلادی هم نتوانسته بیش از 1.5 ستاره از موسسه Euro-NCAP بدست آورد که نه تنها در برابر محصول بسیار امنی مثل مگان 5 ستاره، نتیجه بسیار بدی است بلکه در مقایسه با هیوندای آوانته، پژو 206 و حتی دوو ماتیز ریز نقش (البته در نسخه مجهز به ایربگهای جلو که 3 ستاره گرفته) هم امتیاز بسیار ضعیفی محسوب میشود.
پیشرانه و سیستم انتقال قدرت
زیر کاپوت سیتروئن زانتیا یک پیشرانه 2 لیتری 16 سوپاپ تنفس طبیعی قرار گرفته که قادر است در بهترین حالت 135 اسب بخار قدرت و 187 نیوتنمتر گشتاور را به کمک یک جعبه دنده دستی 5 سرعته راهی چرخهای جلو کند. با توجه به وزن کمتر از 1.3 تن اتومبیل و وجود گیربکس دستی همین میزان قدرت و گشتاور هم کافی به نظر میرسد و شتاب صفر تا صد کیلومتر رسمی 9.5 ثانیه و حداکثر سرعت 203 کیلومتر بر ساعت نشان از تواناییهای حرکتی خوب زانتیا دارند.
البته تعداد کمتری از نسخه 1.8 لیتری 112 اسب بخاری این محصول هم به بازارمان عرضه شده که طرفدار چندان زیادی ندارد اما حتی آن مدل هم از نظر تواناییهای حرکتی، عملکرد قابل قبولی از خود نشان میدهد و با اینکه به خوبی مدل 2 لیتری نیست، نیازهای معمول خانواده را با راحتی پاسخگو میباشد. تعداد مدل¬های 6 سیلندر موجود در کشور هم به اندازهای انگشتشمار است که کمتر کسی حتی از وجودشان خبر دارد اما شتاب آن مدل واقعاً عالی است.
در بخش بعدی ویژگیهای فنی زانتیا 2 لیتری را بصورت عملی مورد بررسی قرار خواهیم داد، فعلاً بیایید نگاهی گذرا به خلاصه مشخصات فنی این محصول داشته باشیم.
مدل | سیتروئن زانتیا |
پیشرانه | 4 سیلندر 2 لیتری |
حداکثر قدرت | 135 اسب بخار در 5500 دور بر دقیقه |
حداکثر گشتاور | 187 نیوتن متر در 4200 دور بر دقیقه |
جعبه دنده | 5 سرعته دستی |
شتاب رسمی | 9.5 ثانیه |
حداکثر سرعت | 203 کیلومتر بر ساعت |
مصرف ترکیبی | 9.1 لیتر در صد کیلومتر |
تجربه رانندگی
بالاخره سویچ استارت را چرخانده و آب و روغن و بنزین را در رگهای میهمان امروزمان جاری میکنیم. در همین لحظات آغازین تست، عملکرد نرم سیستم تعلیق توجهم را به خود جلب کرد. در واقع اگر این مجموعه سالم باشد و با خرابی گوی¬ها یا مشکلات متداول روغنریزی سیستم هیدرولیکی یکپارچه و دردسرهای دیگرش شما را درگیر نکند، عملکردی عالی از خود نشان میدهد که با ماشینهای بسیار گرانتر قابل مقایسه است. نکته مهمتر اینکه سیستم تعلیق مدرن هیدروپنوماتیک زانتیا در کنار نرمی و راحتی مثال زدنی در بحث تعادل هم بسیار کارآمد ظاهر میشود. به نوعی میتوان گفت سیتروئن توانسته در این محصول توازن بسیار خوبی میان نرمی و پایداری ارائه کند که در کمتر اتومبیل ارزان قیمتی یافت میشود. البته حتما میدانید که سیستم تنظیم ارتفاع این ماشین برای کف خواب کردن و سپس سواری گرفتن یا بالابردن ارتفاع و رفتن به مسیرهای صعبالعبور طراحی نشده بلکه صرفاً جهت حفظ تعادل کلی بدنه و همچنین برخی کاربردهای خاص (مثل جلوگیری از سرقت لاستیک زاپاس یا عبور از یک دستانداز بلند) کاربرد دارد که البته همین کاربردها نیز عالی میباشند.
ولی همانطورکه میدانید این سیستم تعلیق پیشرفته و پیچیده دردسرهای نگهداری خاص خودش را دارد. بگذریم. عایقبندی کابین هم قابل قبول به نظر میرسد و حداقل در دورهای پایین صدای موتور گوش را آزار نمیدهد. نکته دیگری که در ادامه رانندگی با زانتیا کشف کردیم شعاع گردش فرمان بسیار زیادش بود. در واقع برای دور زدن در خیابان¬هایی که اکثر ماشینها با یک فرمان از پسش بر میآیند، مجبوریم با زانتیا دور دو فرمان بزنیم که مقدرای عجیب است. البته در سرعتهای بالاتر واکنشهای فرمان به دستورات راننده دقیق و مناسب است اما در هر صورت در سرعتهای پایین مجبورید با فرمان زانتیا بیش از حد معمول بازی کنید. در خصوص شتاب، کشش و عملکرد کلی پدال گاز نیز اوضاع بر وفق مراد است و زانتیا هر آنچه که از یک خودرو سدان در این سطح انتظار دارید در اختیارتان قرار میدهد. شتاب رسمی 9.5 ثانیهای زانتیا فقط 0.4 ثانیه ضعیفتر از آوانته دندهای است که تفاوت خاصی محسوب نمیشود و در طرف دیگر میدان این ماشین قادر است به راحتی خودروهایی مثل پروتون جنتو و مزدا 323 را در گرد لاستیکهایش محو نماید و از پس رنو مگان نیز برآید.
البته متاسفانه زانتیا در کشور ما فقط با گیربکس دندهای عرضه شده که این مورد برای بشر تنبل امروزی یک نکته منفی بزرگ تلقی میشود اما خوشبختانه جعبه دنده دستی 5 سرعته استفاده شده با پیشرانه هماهنگ است و به سبک اکثر فرانسویها، با ضرائب نسبتاً سنگین از افت شتاب و کشش در هنگام تعویض دنده¬ها جلوگیری میکند. هرچند این قضیه در نهایت به مصرف سوخت بالاتر اتومبیل بخصوص در شهر منتهی شده به شکلی که مصرف ترکیبی زانتیا به ندرت به زیر 10 لیتر در صد کیلومتر خواهد رسید و در شهر حتی تجربه مصرف سوخت 12 لیتر در صد کیلومتر چندان دور از ذهن نمیباشد.
نتیجه گیری پایانی
سیتروئن زانتیا در زمان خودش یک خودروی ایده¬¬¬آل برای بازار ما محسوب میشد. هم در قامت یک خودرو اروپایی خیلی باکلاس نشان میداد، هم به لطف سیستم تعلیق پیشرفته¬اش سواری و پایداری عالی و حتی بهتر از خودروهای گرانتر از خود داشت، به شکلی که با حرکت معروفش روی سه چرخ، همه را انگشت بر دهان گذاشته بود!، جدای از اینها از نظر شتاب، حداکثر سرعت، قدرت ترمز¬گیری و آپشن هم یک گزینه بسیار خوب در میان رقبای هم دورهاش به حساب میآمد. پس مردم ما حق داشتند که در بازار بسته آن دوران عاشق این ماشین شوند. اما هر چه گذشت از نکات مثبت زانتیا کاسته و مشکلاتش پدیدار شدند. مثلاً سیستم تعلیق مدرن سیتروئن که یکی از نکات قوت زانتیا به حساب میآمد پس از مدتی هزینه نگهداری بالایی را بر دوش مالک خود تحمیل مینمود، از طرف دیگر بالا رفتن قیمت سوخت، پر مصرف بودن پیشرانه قدیمی پیرمرد فرانسوی را به ما یادآوری میکرد. از همه اینها مهمتر اینکه با بالا رفتن اطلاعات خودرویی در جامعه، تازه مردم متوجه شدند که با چه خودرو ناامنی طرف بودهاند! خوب حال تمامی اینها را بگذاریم کنار جوانی و زیبایی از دست رفته و آپشنهایی که دیگر این روزها رنگ و بویی ندارد، مشخص میشود که چرا این محصول محبوب در طول زمان از چشم مشتریان افتاده است.
برای درک بهتر موضوع بد نیست یک مثال بزنم. شخصاً به یاد میآورم که خودرویی مثل هیوندای آوانته علیرغم اینکه در دهه هشتاد شمسی با قیمت مناسبتری نسبت به زانتیا به بازار عرضه میشد اما هرگز قادر نبود از نظر محبوبیت و میزان فروش، حتی به گرد پای رقیب فرانسویاش برسد، اما اکنون مشاهده میکنید که در بازار دستدومهای آوانته بدلیل کم استهلاک بودن و ایمنی برتر طرفدار بیشتری پیدا کرده و حتی در مدلهای مشابه با قیمتهایی بسیار بالاتر از زانتیا خرید و فروش میشود.
در واقع سیتروئن زانتیا در دوران تولید و عرضه یکهتاز میدان بود اما حالا شرایطش 180 درجه تغییر کرده و بسیاری از طرفدارانش را از دست داده است. با این حال هنوز هم برای بعضی¬ها این پیرمرد خاص و دوست داشتنی فرانسوی جایگاه ویژهای دارد و با توجه به افت قیمت بالا و قرار گرفتن در رده خودروهای صفر کیلومتری در سطح تیبا و سمند (بسته به سن و سال و سلامت زانتیا) برخی دل به دریا میزنند و دردسرهای نگهداری این محصول پر استهلاک را به جان میخرند تا در عوض از ویژگیهای مثبت مثل شتاب خوب و سواری کمنظیرش بهرهمند شوند. در واقع اگر قرار بر مقایسه با تیبا و سمند باشد بحث ضعف ایمنی و کمبود آپشن دیگر مطرح نیست و تنها مسئله هزینه نگهداری یک فرانسوی پا به سن گذاشته میماند که دل شیر میخواهد و مقداری عشق!
در پایان از جناب آقای امید کوچک پور مالک خودرو جهت همکاری در نگارش این مقاله صمیمانه تشکر میکنیم.