مقدمه
شاید برخی تصور کنند کمپانی سانگ یانگ یک برند نوپاست که به تازگی قدرت رویارویی با تیم کهنهکار هیوندای-کیا را بدست آورده است. اما قدیمیترها میدانند که در گذشتههای نهچندان دور، این خودروساز از برخی جهات حتی جایگاه بالاتری از تیم هیوندای-کیا داشت و با همکاری مرسدس بنز آلمان، ماشینهای لوکس کره جنوبی را تامین میکرد. ولی از آنجایی که در بازارهای آزاد، برخلاف بازار بسته ما، رقابت بسیار نزدیک و نفسگیر است، سانگ یانگ تاوان چند اشتباه استراتژیک خود را به بدترین شکل پرداخت و ظرف مدت کوتاهی عرصه را به رقبایش واگذار نمود. حالا چند سالی است که این کمپانی به کمک مالک جدیدش یعنی "ماهیندرا" موفق شده با تغییراتی از جمله اصلاح فلسفه طراحی، جان تازهای بگیرد و یک بار دیگر نامش را سر زبانها بیندازد.
امروز در این مقاله قصد داریم مقایسهای کوتاه میان پرچمدار قدر سانگ یانگ یعنی رکستون G4 با یکی از خوشنامترین نمایندگان کیا یعنی سورنتو داشته باشیم. مقایسهای که البته از نظر ردهبندی اشکالاتی به آن وارد است. مثلاً رکستون که به تازگی و با تاخیری طولانی به مشتریان تحویل داده شده، از نظر سایز بدنه در سگمنت متفاوت و بزرگتری قرار دارد و برخلاف کراساوور کیا، یک شاسی بلند واقعی با شاسی مستقل نردبانی محسوب میشود. در واقع این دو ماشین در شرایط عادی نباید مقابل یکدیگر قرار میگرفتند اما چه کنیم که محدودیتهای بازار داخل یکبار دیگر ما را وادار به برگزاری مسابقهای نه چندان استاندارد اما جذاب کرده است. پس لطفاً این بار هم با خودروبانک همراه شوید تا در کنار شما نگاهی نزدیکتر به این دو بلند قامت کرهای داشته باشیم و ببینیم در این تلاطم بازار خودرویی و گرانی قیمت بنزین، که دل و دماغی برای ماشینبازها نگذاشته، کدام یک از این دو نماینده کرهای میتواند بیش از دیگری نظرمان را به خود جلب نماید.
طراحی ظاهری
هر دو میهمان امروز ما ظاهر خشن و پر ابهتی دارند و به راحتی طرفداران ماشینهای شاسی بلند را شیفته خود میکنند. اما در این بین تفاوتهای ظاهری بسیاری هم میانشان دیده میشود و به نوعی میتوان گفت که طراحان هر کدام از آنها سلیقه متفاوتی را هدف قرار دادهاند.
ابتدا نگاهی به نماینده کیا داشته باشیم. خودرویی که در ابتدای حضور در بازار به نوعی زیر سایه برادر خود قرار گرفت و علیرغم تمای جذابیتهایش نتوانست در مقابل طراحی مدرن و اغواگرایانه سانتافه خودنمایی کند. اما حالا بعد از گذشت چندین سال همین شکست ابتدایی به نوعی به برگ برنده سورنتو تبدیل شده و در شرایطی که سانتافه بدلیل تعداد بسیار زیاد در خیابان ظاهری تکراری به خود گرفته است، جلوه سورنتو بیش از پیش نمایان گشته و چهره شیک و قدرتی این محصول، خاصتر از برادرش به نظر میرسد.
اما از اصل ماجرا خارج نشویم. امروز برای مقایسه سانتافه و سورنتو اینجا نیامدهایم. در این سمت میدان خودرویی ایستاده که با جثه بسیار بزرگ هیولا مانند و تعداد فوقالعاده اندک در خیابان بیش از سورنتو سرها را به سمت خود باز میگرداند. پس اگر به دنبال ظاهری متفاوت و منحصر به فرد باشید، رکستون بهتر از سورنتو به نیازتان پاسخ خواهد داد. اما به غیر از این مورد، در سایر پارامترهای ظاهری، برتری با سورنتو است و طراحی بی نقص و عامهپسند نماینده کیا در مجموع هماهنگتر و زیباتر به چشم میآید. خوب البته با توجه به کلاس متفاوت خودروها میتوان گفت که این قضیه تا حدودی طبیعی است چرا که سورنتو یک کراساوور میباشد و قرار است تمامی سلایق را راضی نگاه دارد اما اولویت رکستون به عنوان یک خودرو یک شاسی بلند واقعی، راضی نگاه داشتن سلیقه خشنتر آفرودرها است.
با تمامی این صحبتها باز هم جای خوشحالی است که گروه سانگ یانگ بالاخره تصمیم گرفته از ساخت خودروهای بدترکیب و بدقواره دست بکشد و حتی برای غولی مثل G4 هم از عنصر زیبایی مایه بگذارد. نتیجه اینکه فرم عبوس دماغه و قسمتهای عضلانی کناری رکستون با اینکه از نظر ظرافت و زیبایی به سورنتو نمیرسند اما حالت جذابی دارند و تیپ و قیافه کلی اتومبیل مناسب به نظر میرسد. البته من همچنان معتقدم که در برخی قسمتها مثل ابعاد ستون C یا فرم چراغهای عقب مقداری بیسلیقگی و عدم تناسب دیده میشود اما اگر نگاهی به طراحی فاجعه بار نسل قبلی رکستون بیندازید، تازه متوجه خواهید شد که سانگ یانگ در امر طراحی با چه پیشرفت اعجابانگیزی روبرو بوده است.
پس در یک جمعبندی خلاصه میتوان گفت که سورنتو خودرو زیباتری است و از هارمونی بهتری بهره میبرد اما در عوض رکستون G4 پر ابهتتر و خاصتر است.
طراحی داخلی
حال سری هم به داخل کابین بزنیم. فرم مردانه و پر جذبه رکستون در داخل کابین ادامه یافته و اینجا ترکیب چرم و پلاستیک خوش ساخت با قطعات طرح چوب و خطوط ساده داخلی، حس و حال رویارویی با یک خودرو لوکس کلاسیک را در ذهن تداعی میکنند. ضمناً همانطور که از بیرون تجسم میشد رکستون کابین بسیار جاداری دارد و از نظر جای پا و سر و فضای صندوق یک سر و گردن بالاتر از سورنتو ظاهر میشود. البته در خصوص ردیف سوم صندلیها باید گفت که هیچ کدام از میهمانان امروزمان فضای کافی برای بزرگسالان در اختیار قرار ندادهاند و میبایست این دو ماشین را برای 5 بزرگسال و 2 کودک مناسب دانست.
در طرف مقابل فضای داخلی سورنتو شکل و شمایلی اسپرتتر دارد و در برابر حال و هوای کلاسیک رکستون تا حدودی ساده و البته جوان پسندانه به نظر میرسد. به نوعی میتوان گفت که فضای داخلی سورنتو زیبا و ارگونومیک طراحی شده و جای پا و سر مناسبی هم دارد اما در برابر کابین رکستون، در جایگاه پایینتری قرار میگیرد.
در واقع برخلاف قسمت بیرونی که امتیاز برتر به سورنتو داده شد این بار باید دست رکستون را به عنوان برنده بالا ببریم.
امکانات
هر دو خودرو از نظر سطح امکانات شرایط بسیار خوبی دارند و با ارائه انواع و اقسام آپشنهای رفاهی و ایمنی از قبیل: کنترل کشش و پایداری الکترونیکی، ترمزهای ضد قفل با توزیع یکسان نیرو، سیستم ترمز کمکی، ترمز پارک برقی، سیستم اتوهلد، کروز کنترل هوشمند، سنسورهای پارک، نمایش فشار باد تایرها TPMS ، برف پاک کن اتوماتیک، رادار هشدار تغییر لاین و پیشگیری از تصادف، نمایشگر مرکزی، دوبین 360 درجه، چراغهای هوشمند جلو مجهز به نوربالای اتومات و سیستم چرخش در پیچها، سیستم ورود و استارت بدون کلید، روکشهای چرمی، گرمکن فرمان، تهویه مطبوع دوگانه اتوماتیک، صندلیهای برقی جلو برای راننده مجهز به حافظه، صندوق پران برقی، آینه الکتروکرومیک، سانروف برقی و ... نظر مشکل پسندان را تامین مینمایند.
اما در این بین تفاوتهایی هم میان این دو دیده میشود. مثلا رکستون سقف پانوراما ندارد که البته این مورد برای یک ماشین آفرودی طبیعی است و در طرف مقابل سورنتو از برخی تواناییهای خارج جادهای دیگر بهرهای نبرده که خوب این هم برای یک کراساوور که بیشتر برای زندگی شهری و درون جادهای ساخته شده طبیعی به نظر میرسد. از دیگر تفاوتها میتوان به وجود سیستم ضد واژگونی و ایربگهای جانبی عقب در رکستون و سامانه اتوپارک در سورنتو اشاره کرد. البته تفاوتهای دیگری هم میان این دو وجود دارند که بخشی از آنها بسته به مدل وارد شده به کشور متفاوت میباشد.
پیشرانه و سیستم انتقال قدرت
پس از اعمال قانون عجیب منع واردات خودروهای با حجم بالاتر از 2500 سیسی، بازار شاسی بلندهای درشت هیکل با چالشی بزرگ مواجه شد. در واقع این قانون برای ماشینهای کوچکتر مشکل حادی ایجاد نکرد اما شاسی بلندهای سنگین وزن را به خودروهایی کند و ضعیف تبدیل نمود که بعضاً در جادهها بدست ماشینهای بسیار ارزانتر از خود تحقیر میشدند. البته در سالهای اخیر پیشرفت تکنولوژی و بالا رفتن راندمان موتورها (از جمله سیستم تزریق مستقیم سوخت) باعث شده که مقداری از وخامت اوضاع کاسته شود اما با این حال افرادی که تجربه رانندگی با نمونه 6 سیلندر سورنتو یا احیاناً موهاوی 8 سیلندر را داشتهاند، پس از نشستن پشت فرمان سانتافه یا سورنتو 4 سیلندر 2.4 لیتری حس چندان رضایت بخشی را تجربه نمیکنند. البته 188 اسب بخار قدرت و 241 نیوتن متر گشتاور سورنتو، برای رفع نیازهای عادی و حتی سبقتگیریهای جادهای کافی است اما این میزان قدرت برای یک دو دیفرانسیل 1.7 تنی با برچسب قیمتی میلیاردی شتاب چندان دلچسبی ارائه نمیکند.
در طرف مقابل اما وجود سیستم پرخوران توربو به یاری رکستون آمده و در نتیجه پیشرانه 2 لیتری G4 علیرغم حجم کمتر، حدود 34 اسب بخار قدرت و 109 نیوتن متر گشتاور بیشتر از سورنتو در اختیار قرار میدهد. خوب با توجه به تشابه نسبی گیربکسهای 6 سرعته و این میزان اختلاف قدرت انتظار داریم که شتاب رکستون با اخلاف معنا داری بهتر از سورنتو باشد. اما نباید از یاد برد که وزن نماینده سانگ یانگ بسیار سنگینتر از رقیبش است و به همین دلیل سورنتو همچنان کورسوی امیدی دارد تا بتواند خود را نزدیک به G4 نگاه دارد. در بخش بعدی یعنی تجربه رانندگی مقایسه عملی و دقیقتری در این خصوص خواهیم داشت. فعلاً بیایید نگاهی به خلاصه مشخصاتشان داشته باشیم:
مدل | سانگ یانگ رکستون G4 | کیا سورنتو |
نوع پیشرانه | 4 سیلندر خطی | 4 سیلندر خطی |
حجم موتور | 1998 سی سی | 2359 سی سی |
حداکثر قدرت | 222 اسب بخار در دور 5500 | 188 اسب بخار در دور 6000 |
حداکثر گشتاور | 350 نیوتن متر در دور 1500 | 241 نیوتن متر در دور 4000 |
مصرف سوخت ترکیبی | 10.4 لیتر در صد کیلومتر | 10.2 لیتر در صد کیلومتر |
وزن | 2110 کیلوگرم | 1680 کیلوگرم |
تجربه رانندگی
هر دو ماشین ابعاد بزرگی دارند و به همین دلیل برای شهرهای شلوغی همچون تهران کمی دست و پاگیر به نظر میرسند. البته برای داشتن خودرویی جادار و راحت که برای مسافرتهای 7 نفره (5 بزرگسال و 2 کودک) کارآمد باشد این مشکلات تا حدودی طبیعی است. اما در هر صورت باید با محدودیتهای جای پارک و عبور از معابر باریک آنها کنار آمد و مقداری محتاط باشیم. بخصوص در مورد رکستون که در برخی معابر (مثل پارکینگهای عمومی غیراستاندارد) دوربین پیرامونی به فرشته نجات راننده تبدیل میگردد.
با تمامی این صحبتها میزان تسلط در قیاس با ابعاد ماشینها قابل قبول ارزیابی شد و در خارج از شهر میتوان لذت واقعی رانندگی با آنها را احساس کرد.
دقایقی سواری با هر دو ماشین کافی است که متوجه شویم تعلیق سورنتو به شکل محسوسی نرمتر است. البته در این خصوص نمیتوان به رکستون هم ایراد چندانی گرفت چراکه ماشینهای آفرودر با شاسی مستقل طبیعتاً سواری خشکتری در قیاس با کراساوورها دارند و در عوض شاسی مستحکم و تعلیق خشنتر آنها برای خارج از جاده کارآمدتر ظاهر میشود. در واقع فلسفه پیدایش کراساوورها همین بوده که ظاهر یک خودرو شاسی بلند را با کیفیت سورای نزدیک به یک سدان ارائه دهند. پس کوبشهای بیشتر و سواری خشکتر برای خودرویی مثل رکستون G4 تا حدودی طبیعی است و حتی میتوان گفت رکستون در قیاس با سگمنتی که در آن قرار دارد سواری مناسبی دارد. اما به هر حال اگر استفاده شما عموماً داخل شهر و جاده باشد، درون کابین سورنتو آرامش بیشتری را تجربه خواهید کرد.
با رسیدن به اولین پیچ سعی کردیم پایداری ماشینها را نیز مورد بررسی و مقایسه قرار دهیم. در این خصوص باید گفت هندلینگ هر دو خودرو مناسب ارزیابی شد. البته فرمان دادنهای سریع با ماشینهایی با این ابعاد حس چندان فوقالعادهای به دنبال ندارد اما در هر صورت هیچ کدام از میهمانان امروزمان مشکل خاصی از این بابت نشان ندادند و اگر توقع فرمانپذیری در حد یک سدان را از خودرو شاسی بلندتان نداشته باشید شما را ناامید نخواهند کرد. در این بین باز هم مرکز ثقل پایینتر و شاسی یکپارچه سورنتو به حرکات عرضی کمتر و احساس تسلط بیشتر در پیچها منتهی شد. ترمزهای هر دو ماشین هم عملکرد مطلوبی از خود نشان دادند و حس اطمینان کافی را به ما منتقل نمودند.
اگر خاطرتان باشد قول دادیم که در این بخش شتاب و تواناییهای حرکتی میهمانانمان را هم بصورت عملی مورد مقایسه قرار دهیم. در ابتدا انتظار میرفت که رکستون حداقل در آغاز حرکت بدلیل وزن بسیار سنگینتر و لگ ابتدایی توربو، شتاب اولیه مناسبی ارائه ندهد و مشابه سورنتو از جا کنده شود و پس از آن رفته رفته از رقیب جلو بیفتد. اما گشتاور فوقالعاده 350 نیوتنمتری که آن هم از دور موتور بسیار پایین یعنی 1500RPM در دسترس قرار داشت باعث شد که رکستون G4 زودتر از آنچه فکر میکردیم ابتکار عمل را بدست گیرد و در مدت کوتاهی خودش را یک بدن از سورنتو جلو بیندازد. این برتری با افزایش سرعت ادامه داشت و فاصله میان دو ماشین بیشتر و بیشتر شد. البته سورنتو به خودی خود شتاب نسبتاً قابل قبولی دارد و تواناییهایش برای استفاده عادی کافی به نظر میرسد اما در برابر رکستون حرف چندانی برای گفتن نخواهد داشت. بخصوص اگر قرار بر استفاده خارج جادهای باشد که تفاوت میان این دو بیشتر هم خواهد شد.
در خصوص عایقبندی داخلی و سکوت کابین هم باید گفت که هر دو ماشین شرایط مطلوبی دارند اما در هنگام شتابگیری سورنتو اندکی بهتر از رکستون آرامش داخل اتاق را حفظ مینماید.
جمعبندی و نتیجهگیری
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت که کیا سورنتو برای عموم مردم انتخاب مناسبتری است. اول از همه اینکه اکثر افرادی که ماشینهای شاسی بلند در این رنج قیمتی میخرند خیلی قصد به خطر انداختن خودرو در مسیرهای دشوار آفرودی را ندارند و در نتیجه سورنتو با کیفیت سواری برتر داخل شهر و فرمانپذیری بهتر در جاده برای استفاده روزمره کارآمدتر است. جدای از اینها نماینده کیا چهره عامهپسندتری دارد، کنترل ابعادش در شهرهای شلوغ سادهتر است و از همه مهمتر اینکه بنا به دلایلی مثل تیراژ بالاتر عرضه و گستردگی بیشتر مراکز خدماتی اطلس خودرو (در قیاس با رامک خودرو)، از خدمات پس از فروش و بازار دست دوم بهتری بهره میبرد. حال بماند که کلاً خودروهای تنفس طبیعی سبک وزن مثل سورنتو، البته در شرایط یکسان کیفی، دیرتر از ماشینهای سنگین وزن توربو مثل رکستون به خرج میافتند.
پس اگر تمامی این نکات را در کنار محبوبیت بالاتر برند کیا در کشور قرار دهیم و این را هم در نظر بگیریم که سورنتو در حال حاضر با قیمت مناسبتر (در زمان نگارش این متن حدود 950 میلیون تومان در مقابل رکستون 1.1 میلیاردی) در بازار خرید و فروش میشود میتوانیم به این جمعبندی برسیم که سورنتو برای اکثریت افراد که هدفشان از خرید ماشین شاسی بلند استفاده روزمره است انتخاب بهتری خواهد بود.
پس با این شرایط باید رکستون را یک بازنده معرفی کنیم؟ خیر به هیچ وجه! اصلاً چه کسی جرات میکند به این هیولای ترسناک لقب بازنده بدهد! رکستون یک خودرو خاص مناسب افراد خاص است. کسانی که پرداخت هزینه اضافه برای خرید و نگهداری و افت قیمت بالاتر و مصرف سوخت مقداری بیشتر و این جور چیزها برایشان اهمیت چندانی نداشته باشد و در عوض به ابهت، خاص بودن، ویژگیهای لوکس و تواناییهای حرکتی و آفرودی اهمیت بالاتری بدهند. خوب برای این افراد جذبه ظاهری رکستون در کنار فضای کابین لوکس و جادار و شتاب برتر رکستون G4، بسیار مهمتر از ویژگیهای اقتصادی سورنتو خواهد بود. تازه اگر اهل طبیعتگردی باشید، نماینده سانگ یانگ همراه به مراتب بهتری برایتان است و به کمک شاسی مستقل و ویژگیهای آفرودی خاص خود، اکثر کراساوورهای فانتزی را در طبیعت خشن تحقیر خواهد نمود.
پس در یک جمعبندی خلاصه میتوان گفت که خرید رکستون، چالشهای بیشتری پیش روی شما قرار خواهد داد اما در عوض لذت و هیجان و حس متفاوت بودن بالاتری هم به شما هدیه میدهد. اما در عوض داشتن سورنتو علیرغم برخی کاستیها، به شکل محسوسی راحتتر، کم هزینهتر و کمدردسرتر است.