مقدمه
در سال 1983 مجله معتبر Car and Driver کاپریس کلاسیک را در لیست "ده اتومبیل برتر دنیا" قرار داد. کاپریس کلاسیک مدلی فراموش نشدنی از اتومبیلهای کمپانی شورولت (یکی از مهمترین شاخه شرکت بزرگ جنرال موتورز) است که طی سالهای 1965 تا 1996 در کشور آمریکا تولید میشد. کاپریس در کنار مدلهای دیگری چون بل اِر و ایمپالا در زمره یکی از گرانترین و لوکسترین مدلهای شورولت در زمان خود به شمار میرفته است. کاپریس برای اولین بار در سال 1965 به عنوان مدل لوکس ایمپالا به منظور مقابله با موفقیت اتومبیلهای سری LTD کمپانی فورد، طراحی و تولید شد.
این خودرو در ابتدا چند سال در خاک زادگاهش تردد داشته و مالک پس از بازگشت به ایران نتوانسته دل از این شورولت دوست داشتنی بکند و آن را با خود به ایران میآورد. با گذشت حدود 40 سال از زمان تولید این خودرو اما هنوز هم از چشم مالک خود نیفتاده و این خودرو هنوز وفادار به صاحبش در جادههای ایران سواری آرامش بخش خود را به نمایش میگذارد.
کاپریس در ایران
خوشبختانه کاپریس پرافتخار نیز در دوران پهلوی از بازار رو به رشد ایران بی نصیب نماند و این خودرو دوست داشتنی به همراه برادرش، ایمپالا، از اقبال بسیار خوبی در ایران بهره مند شدند. اما بدون شک فراوان ترین سخه های موجود کاپریس در بازار فعلی کشور نسل های دوم و سوم این خودرو و تعداد انگشت شمار تری از نمونه های نسل چهارم است.
با توجه به ویژگی ها و شباهت های فنی بسیار کاپریس با سه خودرو آمریکایی ایرانی ساز دیگر یعنی کادیلاک سویل، شورولت نووا و بیوئیک اسکایلارک و البته توجه به آپشن های رفاهی، کاپریس جایی بین بیوئیک اسکایلارک (بیوئیک ایران) و کادیلاک سویل (کادیلاک ایران) می ایستند و از این رو تولید آن در ایران توجیح منطقی به همراه نداشت و کاپریس تنها خودرویی وارداتی باقی ماند.
آنچه خودرو مورد نظر را خاص تر می سازد کوپه بودن ساختار آن است که باعث می شود ضمن بهره وری از ظاهر باوقار یک کاپریس اندکی چاشنی هیجان و سرعت طلبی را در خون مالک تزریق کند. برخی کاپریس های کوپه نسل دوم به شیشه عقب بدون ستون مجهز هستند. به ایت ترتیب که با اعمال تغییرات بارز در طراهی ستون B، شیشه عقب دو قوس تقریبا 90 درجه خورده تا جای خالی بخشی از ستون B را پر کند. این ویژگی ظاهری ضمن خاص و جذاب بودن باعث می شود که دسترسی به نمونه جایگزین این نوع شیشه ها در ایران بسیار محدود و هزینه بردار باشد چرا که این نوع شیشه در ایران قابلیت تولید ندارد و تهیه آن مستلزم صرف هزینه به دلار و واردات از کشورهای حاشیه خلیج پارس است.
نمای بیرونی
چهره با وقار آمریکایی، چراغهای مستطیل شکل مجزا در کنار جلو پنجرهای طویل و پیشانی بلند در نسخه های پیش از فیس لیفت در نسل دوم، نمایی سنگین و پر ابهت را برای این نسل از کاپریس به ارمغان آورده است. در کنار تمام اینها لوگوی انحصاری کاپریس بر سر کاپوت خود نمایی میکند. با گذر از نمای جانبی، این کاپریس حتی جذاب تر نیز به نظر می رسد. خودرویی با طولی نزدیک به 5.4 متر و تنها دو در در ساختار کوپه در حالی که طولی فراتر از سدان های امروزی دارد. هر چند نباید نقش عرض بیش از 1.9 متری آن را در پر ابهت و باشکوه جلوه کردنش را از یاد برد.
طویل تر بودن کاپریس در مقایسه با بیوئیک اسکایلارک را به هیچ وجه نباید موضوعی ساده و قابل چشم پوشی دانست چرا که با کمک تنها چند سانتی متر طول بیشتر، کیفیت نشیمن سرنشینان عقب به شکل قابل توجهی بهبود یافته است که در مسافرت های بلند مدت و ترافیک های سنگین در کلان شهر های کشور اهمیت بسیار خود را بروز می دهد. البته این طول بیشتر تنها با تغییر پنل های بدنه به دست نیامده است. کاپریس دارای پلتفرم فول شاسی از نوع نردبانی است که این افزایش طول را ممکن کرده است در حالی که بیوئیک اسکایلارک ترکیبی نیم شاسی/مونوکوک دارد.
اگرچه استفاده از ریم های غیر استاندارد کاپریس را به سرعت از آن ظاهر و جلوه باوقار و لوکس خارجی می کند اما این موضوع امری بسیار سلیقه ای است و در این راستا نمی توان مالک را شماتت کرد. با این وجود هیچ شکی نیست که کاپریس با ریم های فولادی وقالپاق های کالسکه ای ظاهری انگشت نما پیدا می کند که هیچ ریم گران قیمت مدرنی نمی تواند تاثیر مشابهی به همراه داشته باشد.
نمای داخل
به محض ورود به داخل خودرو جذب ابعاد و فضای زیاد داخل کابین میشوید. صندلی یکپارچه جلو و جای پایی فراخ برای سه سرنشین، ردیف اول را به یک مبل بسیار راحت برای لذت بردن از رانندگی بدل کرده است. کیفیت ادوات داخلی پس از گذشت حدود 40 سال باز هم نسبت به بسیاری از خودروهای جدید بازار فوقالعاده است. طرح چوب به کار رفته در این خودرو در کنار تزئیناتی همچون ساعت آنالوگ سنتی میان داشبورد که هرگز از داشبرد خودروهای آمریکایی حذف نشد، کمک به ارتقای یک فضای لوکس برای سرنشینان خودرو دارد.
امکاناتی که در این خودرو وجود دارد به سفارش مالک در زمان خرید به صورت سفارشی در آمده و بخشی از امکاناتش را حذف کردهاند. مانند شیشههای برقی که به دستی تغییر یافتهاند و ... در ردیف عقب به لطف کابین بزرک ماشین فضای پای کافی وجود دارد و البته به لطف شیشه عقب بزرگ و گسترده آن، خبری از دلگیر بودن و خفگی صندلی عقب خودروهای کوپه نیست.
تجربه رانندگی
قبل از رانندگی با این خودروی لوکس/اسپرت نگاهی به موتور آن بیندازیم. این جنتلمن آمریکایی در زیر کاپوت خود یک پیشرانه هشت سیلندر با ظرفیت 350 اینچ مکعب معادل 5700 سی سی همراه دارد که با کد عمومی GM 350 V8 شناخته می شود. این پیشرانه یکی از بهترین، با دوام ترین و محبوبترین و پر تیراژترین پیشرانههای آمریکایی محسوب می شود و در حقیقت تا به امروز رکورد پر تیراژترین پیشرانه V8 دنیا را با خود یدک می کشد و توانسته است جزو 10 پیشرانه برتر قرن بیستم باشد. کمپانی شورولت پیشرانه 350 را تا به حال دو بار در شرایط بدون یک قطره آب و روغن و با دریچه گاز کاملاً باز (فول تراتل) آزمایش کرده است. موتور در بار اول 1 ساعت و 15 دقیقه و بار دوم 2 ساعت دوام آورده است.
حال وقت آن است که لذت رانندگی این زیبای آمریکایی را تجربه کنیم. با نشستن پشت فرمان کاملاً تمام تجربههایی که داشتیم از خودروهای به روز را از یاد بردیم. فرمانی نازک اما به شدت و کاملاً متحیرکننده چرا که چنان نرم است که انگار با یک فرمان برقی روبرو هستیم. ارگونومی این فرمان به گونه ای است که با داشتن فاصله زیاد راننده با داشبورد، فرمان و پدالها به راحتی در دسترس هستند.
با استارتی کوتاه این موتور بزرگ با لرزشی بسیار کم شروع به کار میکند. دنده آن که در کنار فرمان قرار دارد را در حالت درایو قرار میدهیم و به آرامی پدال گاز را میفشاریم صدای کم در عین حال زیبای آن به آرامی به گوش میرسد که البته اصلاً آزاردهنده نیست. پس از گذشتن از دستاندازهای مسیر متوجه نرمی کار سیستم تعلیق این خودرو میشویم که دلیل آن در استفاده از سیستم فنر بندی لول در هر دو محور خوردرو و مکانیزم تعلیق جناغی دوبل در جلو نهفته است. اما این نرمی بسیار زیاد چندان بی ایراد هم نیست چرا که حرکتهای عرضی آن در مسیر در بخصوص در سرعتهای بالا ممکن است تعادل ماشین را تحت تاثیر قرار دهد. با این وجود باید در یاد داشته باشید که سوار بر یک کاپریس کوپه نرم و راحت هستید و نه یک کامارو خشک و اسپرت.
پدال گاز را میفشاریم و هر چهار دهانه کاربراتور باز میشود تا سیلی از بنزین وارد موتور شود. شتابگیری به سرعت اتفاق میافتد و تمام سرنشینان خود را به صندلی میخکوب میکند و این در حالی است که خودرو به گیربکس اتوماتیک سه سرعت مجهز است و وزنی در حدود 1.7 تن دارد. به همین دلیل پر شدن دور موتور به دلیل داشتن ضرایب دنده های نسبتا بلند، بسیار طولانی است.
سخن نهایی
کاپریس خودرویی لوکس و باوقار است که در هر لحظه آماده فشردن پدال گاز میباشد تا با تمام توان روح خشن نهفته در خود را به نمایش بگذارد. اتاقی بزرگ که سعی دارد سرنشینان خود را در راحتترین حال نگاه دارد میزبان شما است. لذت رانندگی بسیار زیاد، سواری نرم و قدرت زیاد از مزایای این ماشین است اما در شرایط کنونی داشتن این خودرو و نگهداری از آن امری مشکل و نیازمند صبر و حوصلهای فراوان است چرا که پیدا کردن قطعات و لوازم یدکی این نوع خودروهای قدیمی اصلاً آسان نیست و مصرف سوخت آن در مقایسه با خودروهای امروزی برای استفاه های روزمره وسواس بیشتری در انتخاب را از مالک طلب می کند. چنین خودروهایی نیازمند توجه و رسیدگی هستند که در بیشتر مواقع این توجه و رسیدگی با هزینه های مالی جبران نخواهند شد.
بازه قیمت منطقی یک کاپریس نسل دوم نسبتا سالم و در وضعیت متوسط در بازار ایران چیزی در حدود 70 تا 100 میلیون تومان (و حتی فراتر در مدل های پایانی نسل دوم) است. به این معنا که چیزی در حدود دو برابر یک بیوئیک اسکایلارک برای مالک آب می خورد. اما باید در نظر داشت که نسخه مورد بررسی خودروبانک یک نمونه کوپه است که در بازار ایران نادر و کمیاب به حساب می آید و بدون شک بازه قیمتی فراتر از این به همراه خواهد داشت.
توصیه نهایی برای تملک یک کاپریس کوپه نسل دوم داشتن حداقل یک خودرو روزمره برای استفاده های معمولی و سواری با کاپریس در تعطیلات آخر هفته و مهمانی های آن چنانی است، در غیر این صورت نمونه های سدان می توانند توجیح منطقی تری برای استفاده های کاربردی تر چون مسافرت رفتن داشته باشند.
در آخر خودروبانک از آقایان علی و عماد نظرزاده برای در اختیار گذاشتن خودروی خود برای تهیه این مطلب کمال تشکر را دارد.