مقدمه
این روزها اکثریت مردم بدنبال خرید خودروهای چند منظوره هستند؛ خودروهایی که هم به در شهر بخورند و هم جاده و همزمان بتوانند برای جوانی کردن و استفاده جمعیتی مناسب ظاهر شوند؛ همین قضیه باعث شده که خودروسازان در سالهای اخیر به تولید خودروهای حد واسط روی آورند و با خلق کلاسهای خودرویی جدید نظیر کوپه چهار درب، هاچبک کراس و کراساوور اسپرت سعی کنند نظر مشتریان امروزی را به خود جلب نمایند؛ اما هرچقدر هم که خودروهای چند منظوره محبوب شده و بازار فروش سایر سگمنتها را تسخیر کرده باشند، باز هم نمیتوان منکر جذابیت خودروهای تخصصی شد. خودروهایی که از ابتدا برای یک کار مشخص ساخته شدهاند و در نتیجه ماموریتشان را به بهترین شکل ممکن به سرانجام میرسانند. در واقع هنوز هم خیلیها معتقدند خودروهای چندگانه مشابه پرینترهای چندکاره، در نهایت هیچکدام از وظایفشان را به نحو احسن انجام نمیدهند! این افراد ترکیب یک شاسیبلند واقعی که دیوار راست را بالا میرود با یک خودرو هاچبک یا کوپه که برای دیوانگی در شهر و جاده طراحی شده را به خرید یک خودرو حد واسط "مثلاً از سگمنت کراساوور" ترجیح میدهند و دردسرها و هزینههای بیشتر همچین انتخابی را با کمال میل به جان میخرند.
با این مقدمه امروز به سراغ سه نمونه از جذابترین هاچبکهای موجود در بازار داخل آمدهایم؛ خودروهایی که شاید این روزها به اندازه کراساوورها طرفدار نداشته باشند و خریدشان با توجه به کاربری محدود و قیمتهای سرسامآور، توجیه اقتصادی چندانی نداشته باشد؛ اما همانطورکه خیلی چیزهای دیگر هم (مثلاً ازدواج برای آقایان!) توجیه اقتصادی ندارد و بر پایه عشق و احساسات صورت میگیرد، خرید این سبک اتومبیل هم بیشتر به میزان علاقه فرد به این کلاس دوست داشتنی مربوط خواهد شد. پس لطفاً امروز هم با خودروبانک همراه باشید تا در کنار شما نگاهی نزدیکتر به این سه جوان اروپایی بیندازیم تا ببینیم کدامشان میتواند در این رقابت داغ پیروز میدان شود.
ظاهر کدام خودرو بهتر است؟
هر کدام که شما بپسندید! میتوانم با همین جمله کوتاه، این قسمت را به سرانجام برسانم. در واقع طراحی هر سه خودرو به قدری زیبا و بیعیب و نقص است که نمیتوان یکی را برتر از دیگری دانست و در نهایت همه چیز به سلیقه شخصی شما بازخواهد گشت. مثلاً نگاهی به چهره فرزند کوچک بی ام و بیندازید؛ گویا باواریاییها عصاره تمام حال و هوای خوش زندگی را به این نسل از سری 1 تزریق کردهاند و در نتیجه با دیدن این محصول، جدای از حس همیشگی جدیت و خشونت ذاتی ب ام و، با شور و حال فوقالعادهای طرف میشویم که ما را به سالهای نوجوانی بازمیگرداند. در سمت دیگر میدان هم گلف GTI ایستاده؛ بزرگ مردی کوچک که با نگاهی بیاعصاب و ظاهری سرکش، خوی وحشی خود را به رخ میکشد و به عنوان یک نماینده قدرتمند و خودساخته از طبقه متوسط در برابر اشرافزاده باواریا خودنمایی میکند. اما سئات لئون هم شخصیت بسیار جالبی دارد؛ این خودرو نه مانند سری 1 جامه مجلل به تن کرده و نه مثل نماینده فولکس واگن ظاهر یک مبارز خیابانی را به خود گرفته است؛ اما در عوض با لباسهای اتوکشیده و استفاده هوشمندانه از خطوط ساده هندسی، چهرهای جذاب، متفاوت و تهاجمی را پیش چشمانمان قرار داده که به سختی میتوان ایرادی به آن وارد نمود.
البته با توجه به نسبتهای خانوادگی و تشابهات پلتفرم میان لئون و گلف، مشخص است که این دو از نظر خطوط کلی بدنه شباهتهایی هم به یکدیگر دارند و در نتیجه محصول ب ام و در این میدان قادر است با تکیه بر تفاوتهایش خاصتر به نظر برسد؛ اما در هر صورت اعلام برنده از بین خودروهایی که هر یک به بهترین شکل از تناسب اندام و هارمونی خطوط بهره بردهاند، کار بسیار دشواری است. در حقیقت به نظر من هر سه خودرو توانستهاند به خوبی ظرافت و زیبایی را با حس قدرت و چالاکی تلفیق نمایند و در نتیجه هر سه شایستگی برنده شدن در این بخش را دارند.
داخل کابین
درب هر کدام از خودروها را که گشودیم، لبخند رضایت ناشی از کیفیت بالا و ارگونومی مطلوب بر لبانمان جاری شد. در واقع رعایت همین اصول اولیه باعث شده که داخل تمامی خودروهای امروز، با حس صمیمیت مثال زدنی روبرو شویم، بطوری که بعد از چند دقیقه رانندگی با هر کدامشان حس کردیم که سالها با این خودروها رفیق و همراه بودهایم. ازدیگر نکات مثبت کابین این سه رقیب اروپایی میتوان به دقت عالی در مونتاژ اشاره کرد که حس اطمینان خوشایندی به انسان القاء میکند.
اما در مورد زیبایی نظرات میتواند بسته به سلایق متفاوت باشد؛ اگر نظر شخصی من را بپرسید میگویم خطوط کابین سری 1 از گلف و لئون جذابتر طراحی شده و ب ام و در القاء حس هیجان بصری به بیننده، موفقتر بوده است؛ البته اینجا یک مشکل هم وجود دارد و آن سادگی نشانگرهای پشت آمپر 125i است؛ موردی که شاید از دید بسیاری از طرفداران متعصب ب ام و، نشاندهنده اصالت برند و اهمیت دادن به ارگونومی باشد اما در هر صورت با هیچ معیاری نمیشود این شکل و شمایل ساده را با ذات اسپرت سری 1 هماهنگ دانست.
حال نگاهی هم به فرزندان تنی و ناتنی فولکس واگن یعنی گلف و لئون بیندازیم؛ در مقایسه میان این دو باید گفت که بدلیل وجود تفکرات مشابه و نسبتهای نزدیک خانوادگی، اعلام نفر برنده کار دشواری است اما به هر حال چشمان من کابین گلف را زیباتر و جذابتر از لئون میبینند؛ هرچند که محصول سئات هم طرح بسیار هماهنگ و دل نشینی را خلق نموده است.
در خصوص جادار بودن هم هر سه خودرو روی صندلیهای جلو، اوضاع بسیار مناسبی دارند و با دربرگیرندگی عالی و هماهنگی مناسب با فرم بدن، حس خوبی به راننده و سرنشین کناری میدهند؛ اما روی صندلی عقب باید توقعتان را در حد و حدود یک هاچبک شهری نگاه دارید که در این صورت باز هم میتوانید از وضعیت هر سه خودرو ابراز رضایت کنید؛ در واقع کابین این خودروها، جدای از کاربری مجردی، برای استفاده خانوادههای جوان هم تقریباً کارآمد به نظر میرسد. در مورد صندوق عقب نیز اوضاع به همین شکل است و میهانان امروزمان شرایط قابل قبولی در حد خودشان دارند.
امکانات رفاهی و ایمنی
در خصوص امکانات باید گفت که اوضاع میهمانان امروزمان رو به راه است و بخصوص از نظر گزینههای مهم و حیاتی کم و کاستی در میانشان دیده نمیشود.
ابتدا نگاهی به گلف داشته باشیم؛ در این خودرو آپشنهای بسیاری مثل سانروف پانورامیک برقی، سنسورهای نور و باران، چراغهای روشنایی در روز، کنترل اتوماتیک نوربالا، سیستم مالتی مدیا با نمایشگر 9.2 اینچی، صفحه کیلومتر دیجیتالی با امکان نمایش سیستم رهیاب، صندلی راننده با امکان تنظیمات برقی و حافظه، گرمکن صندلیهای جلو، ترمز پارک برقی بهمراه اتوهلد، سیستم نظارت بر فشار باد تایرها، سیستم اکونومیک Start/Stop، پدل شیفتر، کروز کنترل، ورود و استارت بدون کلید، سیستم صوتی حرفه ای Dynaudio، تهویه مطبوع دو منطقهای با فیلتر ضد آلرژی، سیستمهای کمکی ترمز و پایداری از قبیل ABS و ASR و EDL و EDTC ، سامانه هشدار خستگی راننده، سیستم قفل الکترونیکی چرخهای جلو، سیستم عدم لغزش سر پیچها XDS، سیستم پویای کنترل شاسی DCC، کیسه هوا جلو، جانبی، پردهای و ایربگ زانویی راننده و ... یافت میشوند که انصافاً امکانات مناسبی هستند.
در مورد ب ام و هم وجود گزینههای بسیاری از قبیل سیستم ورود و استارت بدون کلید، سامانه Start/Stop ، پکیج iDrive ب ام و با موس و نمایشگر، آینههای ضد انعکاس نور، بلوتوث، سیستم بازیابی انرژی حاصل از ترمز، صندلیهای برقی جلو بهمراه گرمکن، سنسورهای نور و باران، سیستم کمکی پارک، کروز کنترل، رادارهای جلو و تغییر لاین و عابرپیاده، تهویه اتوماتیک با تنظیم دوگانه، پدالهای تعویض دنده در پشت فرمان، ایربگهای جلو، جانبی و پردهای، سیستمهای پایداری تکمیلی از قبیل ABS, EBD, ASC, CBC, DSC, DTC، سیستم صوتی حرفه ای Harman Kardon و بسیاری موارد دیگر میتوانند شما را کاملاً راضی نگاه دارند.
لئون نیز با پکیج مناسبی از آپشنهای رفاهی و ایمنی قدم به کشورمان گذاشته که از جمله آنها میتوان به مواردی نظیر سیستمهای ترمز و پایداری ABS, EBD, ASR, HBA, XDS, HAS, VSA, TCS, HHC, CBC ، ایربگهای 7 تایی (راننده، سرنشین، جانبی، پردهای و زانوئی)، تهویه اتوماتیک دوال، مانیتور لمسی، سانروف برقی، پدل شیفتر، برف پاک کن اتوماتیک، چراغهای هوشمند بهمراه چراغشور جلو، گرمکن صندلیهای جلو، نشانگر باد تایرها، بلوتوث، آینه الکتروکرومیک، ترمز پارک برقی، سیستم Start/Stop و ... اشاره نمود.
ضمناً تمامی میهمانان امروزمان موفق شدهاند از آزمونهای سختگیرانه Euro-NCAP سربلند بیرون آیند و ضمن دریافت امتیازات مناسب، به هر 5 ستاره ایمنی این موسسه دست پیدا کنند.
پیشرانه سیستم انتقال قدرت
خوب به جذابترین بخش از بررسی رسیدیم؛ جایی که این پسرهای بازیگوش، حرفهای زیادی برای گفتن دارند و هر کدام با تکیه بر موتورهای قدرتمندشان در شهر و جاده رقیب میطلبند. البته در این قسمت نمایندگان ب ام و و فولکس واگن با توجه به موتورهای بزرگتر 2 لیتری، تا حدودی خودشان را از محصول سئات جدا کردهاند، چرا که لئون چه در نسخه 1.4 و چه 1.8 لیتری از نظر قدرت و گشتاور در سطح پایینتری از دو رقیب امروز قرار میگیرد.
پس بهتر است که رقابت را با 125i و GTI ادامه دهیم؛ جایی که مبارزه به نقطه اوج هیجان و حساسیت میرسد؛ در نگاه اول گلف با چیزی در حدود 3 اسب بخار قدرت بیشتر و برتری گشتاور 40 نیوتنمتری، خودش را برنده قطعی مسابقه تصور میکند، غافل از آنکه نماینده باواریا برگ برندهای همچون گیربکس 8 سرعته در چنته دارد و قادر است با ضرائب بسیار عالی و نزدیک، کمبودهای موتورش را به خوبی جبران نماید. البته جعبه دنده 6 سرعته دو کلاچه گلف هم عملکرد فوقالعاده دقیق و هوشمندانهای دارد اما به هر حال در قیاس با سری 1، مقداری قدیمی به نظر میرسد و همین مورد کافی است که ب ام و ضعیفتر بتواند خودش را به GTI رسانده و حتی در شتاب صفر تا صد رسمی 0.3 ثانیه برتر ظاهر شود؛ البته این برتری به قدری اندک است که میتوان به راحتی از آن چشم پوشی کرد و یا آنرا با حداکثر سرعت بیشتر GTI سر به سر نمود.
اما بهتر است که از رفیق اسپانیائیمان هم غافل نشویم؛ در مورد لئون باید گفت که این از بدشانسی این خودرو بوده که امروز با دو تا از سرحالترین هاچبکهای بازار طرف شده است؛ وگرنه محصول سئات حتی در نسخه 1.4 لیتری هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد و در نمونه 1.8 اصطلاحاً خیلیها را زخمی خواهد کرد! ضمن اینکه گیربکس این خودرو هم از نوع 7 سرعته دو کلاچه است و از نظر دقت و سرعت تعویضها در شرایط ایدهآل قرار دارد. اما در هر صورت امروز، روز لئون نیست و مجبور است اگزوزهای رقبایش را در درگهای دوستانه، نظارهگر باشد.
در انتهای مقاله میتوانید جدول خلاصه مشخصات فنی این خودرو ها را مشاهده نمائید. فعلاً بهتر است که سویچها را برداریم و چرخی با این خودروهای دوست داشتنی بزنیم تا ببینیم عملکردشان بیرون از کاتالوگ و در دنیای واقعی چگونه است.
تجربه رانندگی
خوشبختانه هر سه خودرو، ارتباط بسیار مناسبی با راننده برقرار میکنند و در نتیجه پشت فرمان هر کدامشان که نشستیم از میزان ارگونومی و تسلط به خودرو رضایت کامل داشتیم؛ ضمناً هر سه از نظر قدرت ترمزگیری و دقت فرمان و واکنشها به پدال گاز نیز حس بسیار خوبی به ما ارائه کردند. مهندسی مناسب و هماهنگی عالی میان پیشرانه با سایز و نوع توربو و همچنین مجموعه انتقال قدرت باعث شده که در تمامی سرعتها از واکنش به پدل گاز مناسبی بهره مند باشیم و اینجا مثل برخی از برندهای ضعیفتر، از لگ وحشتناک توربو یا گپ میان دندهها خبری نیست.
در مورد هندلینگ هم باید گفت که میهمانان امروزمان از بهترینهای این سگمنت هستند و با پایداری مثال زدی و فرمانپذیری کم نقص خود، هر علاقمند به خودرویی را عاشق خودشان میکنند؛ در این بین رفتار سئات و گلف بسیار بهم شبیه است. البته شاید پدال گاز تیزتر GTI باعث شود که گاهی حس کنید پایداری لئون بهتر بوده اما اگر کمی دقت کنید متوجه میشوید که اینطور نیست و در سرعتهای مشابه واکنشهای هر دو خودرو بسیار نزدیک و یا حتی با برتری نسبی گلف همراه است.
اما در مورد 125i یک نکته متفاوت وجود دارد و آن ساختار دیفرانسیل عقب خودرو میباشد. در واقع درست است که در برخی شرایط، خودروهای دیفرانسیل عقب میل به بیش فرمانی دارند و کنترل قسمت انتهاییشان سختتر به نظر میرسد اما با توجه مهندسی بینقص شاسی ب ام و و یاری سیستمهای کنترل پایداری، این مشکل در سری 1 دیده نمیشود و برعکس شما میتوانید در مواقع لزوم از این قضیه برای لذت بردن از رانندگی استفاده کنید. در واقع در خودروهای با تکنولوژی روز و گشتاور بالا، دیفرانسیل عقب بودن نه تنها عیب نیست بلکه یک مزیت بزرگ محسوب میشود که به دقت بالاتر فرمان و لذت رانندگی بیشتر منتهی خواهد شد.
در خصوص کیفیت سواری هم باید بگوییم که شرایط لئون و گلف اندکی بهتر از ب ام و به نظر میرسد و با در نظر گرفتن سگمنت خودروها حتی میتوانیم کیفیت سواری این دو را در مقابل سری 1 قابل قبول ارزیبابی کنیم. اما ب ام و هم علیرغم سواری اسپرتتر، شرایط نسبتاً قابل قبولی "با توجه به توقعی که از این سگمنت میرود" دارد. هرچند که هیچ کدام از این خودروها برای مسافرتهای طولانی "آن هم در جاده های پر دست انداز ما" گزینههای راحتی به حساب نمیآیند.
اما از هر آنچه بگذریم، سخن شتاب خوشتر است! اگر موافق باشید ابتدا در مورد سئات صحبت کنیم و بعد به سراغ مقایسه دو رقیب نزدیکتر یعنی GTI و 125i برویم. من چند بار تجربه سواری با سئات را در هر دو نسخه 1.4 (موتور VW) و 1.8 لیتری (موتور آئودی) داشتهام و باید اعتراف کنم که این خودرو هر بار مرا به شکل عجیبی به خودش علاقمند کرده است. در حقیقت شتابگیری یکنواخت و رفتار منطقی و دقیق گیربکس در کنار چسبندگی عالی خودرو به سطوح، لذت رانندگی مناسبی به لئون بخشیده و تمامی اینها باعث میشود که از لحظه استارت تمایل به تحت گاز رفتن داشته باشید. حتی نمونه 1.4 لیتری هم آنقدرها که تصور میکنید کند نیست و به کمک گشتاور بالای ناشی از بوست مناسب توربو، قادر است عملکرد مناسبی داشته باشد. اما در هر صورت شتابگیری با لئون مجهز به موتور آئودی لذتبخشتر است و انسان را بهتر به صندلی میخکوب میکند. فقط حیف که امروز، روز شانس لئون نیست و جذابیتهای این ستاره اسپانیایی در مقابل دو رقیب قدرش کمرنگ شده است.
حالا به سراغ رقبای اصلی میرویم. شتابگیری دو میهمان ژرمن، به قدری بهم نزدیک است که مجبور شدیم اعلام برنده قطعی را به یک تست در شرایط کاملاً استاندارد (از نظر وزن، سوخت، فشار باد تایرها و ...) موکول کنیم! فعلاً همین قدر بگوییم که هر دو خودرو شتاب بسیار مناسبی دارند و از آن مهمتر از نظر لذت رانندگی شما را کاملاً ارضاء خواهند نمود. البته با اینکه هر دو خودرو به یک اندازه آدرنالین در خون انسان جاری میکنند اما رفتار هر کدامشان کاملاً متفاوت از دیگری است؛ در واقع GTI خصلتی تندخو دارد و به نظر میرسد که به عنوان نماینده قشر کارگر، از ناحقیهای صورت گرفته به همرزمهایش خیلی عصبانی است و با سر و صدای زیاد و پرخاشگری (صدای زیبای کیت اگزوز)، خیال دارد انتقام تمامی مشکلات طبقه متوسط را از مرفه بیدرد باواریایی بگیرد! اما 125i شبیه به یک جوان ثروتمند است که مبارزه را نه مانند گلف از کف خیابان، بلکه تحت نظر مربیان و بصورت آکادمیک یاد گرفته و در نتیجه با رفتاری خونسردتر به مبارزه پایاپای با گلف میپردازد. خوب این دیگر به سلیقه شخصی شما باز میگردد که با کدام سبک مبارزه ارتباط بهتری برقرار کنید.
نتیجه گیری
راستش را بخواهید من از طرفداران پر و پا قرص سئات لئون هستم و خاطرات بسیار خوبی با این غریبه اسپانیایی دارم؛ اما امروز مجبورم این خودرو را به عنوان خودرو آخر لیست انتخاب کنم چراکه لئون از نظر تواناییهای حرکتی "که مهمترین دلیل انتخاب یک هاچبک اسپرت است" در پس رقبای امروزش قرار گرفت؛ بدتر اینکه وضعیت لئون در پارامترهایی مثل اعتبار برند در نزد مشتریان ایرانی، بازار دست دوم و گستردگی مراکز خدماتی در کشور هم به هیچ عنوان مناسب نیست و خلاصه مطلب اینکه این خودرو شانس چندانی برای برنده شدن در این تورنومنت نخواهد داشت. پس به نظر میرسد که با حذف رقیب اسپانیایی باید فینال را میان نمایندگان ولسبورگ و بایرن برگزار کنیم. انتخابی بسیار دشوار که برای خود من هم چالش سختی به حساب میآید. اما در هر صورت و با تمامی علاقهای که به شخصیت مبارزه طلب گلف دارم و با وجود اینکه سواری این خودرو را بهتر از ب ام و میدانیم و حتی صدای زیبای کیت اگزوز آن بسیار جذابتر است، اما میبایست در شرایط فعلی دست 125i را به عنوان برنده نهایی بالا ببرم؛ چراکه این خودرو از نظر طراحی داخلی، سیستم انتقال قدرت (ساختار دیفرانسیل عقب)، گستردگی نمایندگیهای خدماتی و بازار دست دوم شرایط بهتری نسبت به هموطنش دارد و جدای از همه اینها قادر است با کمک اعتبار برند لوکستر خود، قیمتهای وحشتناک امروزی را بهتر از برند مردمی فولکس واگن توجیه نماید.
پس اگر یک گلف باز حرفهای هستید، میتوانید GTI محبوب خود را خریداری کرده و به انتخابتان افتخار کنید چرا که این خودرو شایستگیهای بسیاری دارد و به این راحتیها در برابر رقبا سر خم نخواهد کرد، اما اگر به عنوان یک خودروباز بیطرف این متن را میخوانید، باید به شما بگویم که محصول ب ام و میتواند انتخاب مناسبتری "حداقل در شرایط فعلی کشورمان" برایتان باشد و گیربکس بسیار هوشمند بی ام و را در کنار بیش از 300 نیوتنمتر روی چرخهای عقب، لبخند رضایت را به صورت کامل روی لبان شما نقاشی میکند.
تا به اینجای کار صرفاً در مورد قوای فنی و مقایسه هندلینگ و لذت رانندگی صحبت کرده بودیم اما اشاره به قیمت این خودروها در بازار نیز از فاکتورهای بسیار مهمی است که شاید برای خریداران این نوع خودروها کمتر از دیگران اهمیت داشته باشد. بی ام و 125i و گلف GTI در نسخههای 2018 در بازار حضور دارند و قیمت آنها در حدود 800 الی 900 میلیون تومان است. اما سئات لئون به تعداد بسیار کمی در بازار وجود دارد و در مدلهای 2017 کم کارکرد در حدود 600 میلیون تومان قیمت دارد که بسیار ارزانتر از دو مدل دیگر است.
در پایان ضمن تشکر از مالکین خودروهای مورد تست آقایان خوشمو مالک بی ام و سری 1، معادی مالک سئات لئون، توجه شما را به جدول خلاصه مشخصلات فنی خودروها جلب مینمائیم: