سدان های سایز متوسط را باید پر طرفدارترین کلاس در بین خودروهای سواری قلمداد کرد. شاهد این مدعا فروش نجومی تویوتا کمری، هوندا آکورد، فولکس واگن پاسات و امثال این خودروها در بازار اقصی نقاط جهان است. در واقع برای استفاده معمول خانوادگی (به شرطی که سودای آفرود را فراموش کنید) هیچ وسیله ای بهتر و کابردی تر از این خودروها وجود ندارد. در بازار کشورمان نیز کما و بیش همین شرایط حکم فرماست و تمایل بیشتری نسبت به خودروهای سدان خانوادگی وجود دارد اما شرایط عجیب اقتصادی باعث شده است تا دسترسی چندان به سدان های سایز متوسط روز جهان وجود نداشته باشد و در پی وضعیت اخیر ارزی نیز تمامی خودروهای این کلاس در زمره محصولات لوکس بازار جای گرفته اند.
اما در این میان رقابت عجیبی نیز بین خودروهای دست دوم پر فروش در سال های گذشته و تازه واردان اقتصادی دیروز و لوکس امروز شکل گرفته است که به پیچیده تر شدن شرایط بازار دامن می زند. برای مثال ب ام و سری پنج نسل ششم که در حد فاصل سال های 2011 تا 2017 در کشورمان عرضه می شد و فروش فوق العاده خوبی را نیز بر اساس کلاس قیمتی خود تجربه کرده است حالا در نمونه های دست دوم از نظر قیمتی هم تراز خودرویی مانند پاسات شده که البته فرصت چندانی برای عرض اندام در بازار کشور پیدا نکرد اما به هر روی می توان گفت که انتخاب بین این دو آلمانی می تواند با پیچیدگی هایی همراه باشد که در این مقاله سعی می کنیم تا برخی از زوایای این نبرد غیر معمول را باز کنیم. البته باید به این نکته اشاره کرد که پاسات یک سدان متوسط است و در سگمنت D قرار دارد و رقیب اصلی آن بی ام و سری 3 است ولی در شرایط ایران سری 5 و پاسات هم مقابل یکدیگر قرار می گیرند. سری 5 در سگمنت E قرار دارد و جزو سدان های بزرگ طبقه بندی می شود.
طراحی ظاهری
ما اینجا با دو آلمانی اتوکشیده طرف هستیم که در زیبایی و هماهنگی خطوط بدنه آن ها نمی توان شک و تردید چندانی به دل راه دارد. البته شاید جسارت طراحی نسل ششم ب ام و سری پنج به اندازه نسل پنجم آن نباشد اما متاسفانه یا خوشبختانه مشتریان پر و پا قرص ب ام و ثابت کرده اند که به این طراحی نسبتا تکراری معتاد شده اند و از این رو فروش سری پنج نسل ششم حتی پس از مدل فرشته گونه نسل پنجم در بازار جهانی کاملا مناسب ارزیابی شده است. در مقابل اما پاسات یک خودرو نه چندان گران قیمت (در بازار جهانی) است که می تواند حس و حال طراحی یک سدان واقعا لوکس را به بیننده خود هدیه دهد.
از این رو شاید اگر برند هر دو خودرو را بپوشانید، پاسات حتی در نمای جلو، لوکس تر از ب ام و جلوه کند. اما در مقابل شکی نیست که ب ام و طراحی جوان پسندانه و اسپرت تری را ارائه می دهد که در پاسات نمی توان یافت. در واقع از میان محصولات خانواده فولکس واگن، رقیب درست برای ب ام و سری پنج، چیزی نیست جز آئودی A6؛ اما حالا با پاساتی طرف هستیم که اشتراکاتی با آئودی مذکور دارد اما در عین حال می تواند مشتریان مسن تری را به خود جذب کند. در نمای عقب نیز کما بیش همین وضعیت ادامه دارد. طراحان ب ام و نتوانسته اند تا طراحی جذاب نمای جلو را در این بخش تکرار کنند، اما شکست واقعی از آن پاسات است که ناگهان در این نما ذات اقتصادی خود را برملا می کند و با یک طراحی ساده شما را به یاد خودروهایی مانند گلف یا جتا (مدل سدان گلف) می اندازد. این قضیه وقتی ملموس تر می شود که طراحی نمای عقب پاسات را با خودرویی مانند رنو تلیسمان مقایسه کنید که به راستی می تواند القابی مانند متفاوت و تاثیر گذار را از آن خود کند.
فضای داخلی
شاید جالب باشد که بدانید ب ام و سری پنج از نسل ششم، از پلت فرمی مشترک با ب ام و سری هفت بهره می برد. این درحالیست که نسل های قبلی اشتراکاتی با ب ام و سری سه داشته اند. بنابراین این انتظار وجود دارد که فضای داخلی سری پنج یک سر و گردن بزرگتر از ب ام و سری سه باشد که البته اینطور نیست. مخصوصا وقتی قرار به قیاس با خودروهای دیفرانسیل جلویی مانند محصولات آئودی یا فولکس واگن پاسات باشد. می توان حدس زد که کمبود فضای اتاق نسبت به خودروهای دیفرانسیل جلو تا حدی از ساختار متفاوت فنی مانند وجود تونل گاردان و فضای بیشتر برای دیفرانسیل و سیستم تعلیق ناشی می شود اما به هرحال سری پنج خودرو چندان بزرگی احساس نمی شود و به خصوص در زمینه فضای پای سرنشینان عقب محدودیت هایی محسوس است.
وضعیت پاسات به مراتب بهتر است، همچنین به دلایل گفته شده، فضای صندوق عقب نیز طویل تر به نظر می رسد، اما پس از این مرحله، مقایسه طراحی یا کیفیت متریال داخلی بین دو خودرو بسیار سخت و تا حدی سلیقه ای خواهد شد. البته این یک واقعیت است که بین نمای داخلی و خارجی هر دو خودرو تناسب مناسبی وجود دارد. برای مثال داشبورد و ساعت انالوگ میان آن در خصوص پاسات، تا حد زیادی جلوه ای لوکس و با پرستیژ را به سرنشینان هدیه می دهد و در نقطه مقابل مجموعه پشت آمپر اسپرت ب ام و سری پنج با قابلیت تغییر رنگ (مدل های بعد از 2014 مجهز به پشت آمپر دیجیتال هستند) به شکل قابل توجهی اسپرت تر به نظر می رسد. همین وضعیت در خصوص صندلی ها و سایر ادوات داخل کابین نیز وجود دارد و نکته جالب آنکه جنس پلاستیک داشبورد و تریم داخلی پاسات اندکی بهتر از ب ام و احساس می شود.
در نهایت از نظر تجهیزات رفاهی و آپشن ها تفاوت معناداری بین دو خودرو دیده نمی شود و هر دو می توانند نیازهای اساسی در چنین سطحی را پوشش داده و با برخی تجهیزات خود، رضایت مالک را تامین کنند، برای مثال ب ام و در حالت اسپرت پلاس صدای خروجی اسپرت تری را به وسیله اگزوز دریچه متغییر خود ایجاد می کند (نسخه های M PACKAGE) و پاسات نیز مجهز به یک قلاب بکسل با قابلیت جمع شدن زیر سپر عقب است که امکان کشیدن یدک و کاروان را به وجود می آورد.
مشخصات فنی
هر دو خودرو از پیشرانه های چهارسیلندر توربو بهره می برند اما برتری فنی بی شک و تردید از آن ب ام و است. موتور 2.0 لیتری در حدود 200 سی سی حجیم تر از پیشرانه 1.8 لیتری فولکس واگن است و قدرت تولیدی 245 اسب بخاری این پیشرانه نیز به قدرت 180 اسب بخاری پاسات برتری دارد. همین مسئله در خصوص گشتاور نیز دیده می شود و در نهایت گیربکس هشت سرعته ZF ب ام و با عملکردی کم نقص می تواند گوی سبقت را از گیربکس دوبل کلاچ شش سرعته فولکس واگن پاسات که سازگاری چندانی با ترافیک سنگین ندارد، برباید.
همچنین به لطف ساختار دیفرانسیل عقب و تقسم وزن مناسب برتری از نظر هندلینگ و دقت رانندگی نیز از آن ب ام و است، هرچند فولکس واگن در این زمینه دست و پا بسته ظاهر نمی شود. در نهایت باید توجه کرد که پاسات در بازار جهانی و درمقایسه با هم کلاسان اصلی خود (نظیر کمری، سوناتا، تلیسمان و ...) خودرو قابل و سریعی است و با حدود یک الی دو ثانیه کُندی شتاب صفر تا صد نسبت به ب ام و، چندان هم از رقیب اسم و رسم دار خود عقب نمی ماند. هرچند که شتاب رسمی ب ام و 528 در حدود 6.5 ثانیه اعلام شده است و پاسات برای لمس چنین عددی نیاز به 7.9 ثانیه زمان دارد. همچنین لازم به تاکید است که هر دو خودرو به بنزین با کیفیت محتاجند و در شرایط عدم دسترسی به بنزین سوپر دچار آسیب دیدگی خواهند شد.
تجربه رانندگی
پیش از این تجربه رانندگی با ب ام و 528i و فولکس واگن پاسات را به شکل مجزا در خودروبانک منتشر کرده ایم که خواندن این مقالات را به علاقه مندان توصیه می نماییم اما برای آگاهی از ویژگی های مقایسه ای دو خودرو می توان به شکل خلاصه گفت که پاسات از سواری نرمتری برخوردار است و در عین حال هندلینگ مناسب و شتاگیری بسیار خوبی را نیز ارائه می دهد. ب ام و با توجه به بهره مندی از تایرهای ران فلت خود ذاتا خشک تر و اسپرت تر ظاهر می شود و در حالت رانندگی اسپرت پلاس می تواند حتی تا مرزهای ترسناک بودن نیز پیش برود.
هندلینگ بهتر، ترمزهای قدرتمند تر، حس بهتر راننده پشت فرمان از نظر موقعیت قرار گیری، صدای زیباتر خروجی از اگزوزها (در صورت مجهز بودن به کیت M POWER) و البته هماهنگی بهتر موتور و گیربکس از نقاط قوت ب ام و نسبت به فولکس واگن رام و دوست داشتنی حاضر در این مقایسه است. بنابراین بی هیچ اغراق می توان گفت که هر دو خودرو از مشخصات فوق العاده ای برای استفاده خانوادگی و مسافرتی برخوردارند اما در کمال تعجب باید تاکید کرد که پاسات سازگاری چندانی با ترافیک سنگین و خیابان های پرشیب تهران ندارد و به سبب برخورداری از گیربکس دوبل کلاچ خشک، در مواجهه با چنین شرایطی دچار مشکل فرسوده شدن سریع صفحات کلاچ و ثبت کد خطا در مجموعه گیربکس می شود. از این رو علیرغم تصور اولیه باید تاکید کرد که ب ا مو حتی برای استفاده روزمره و آرام و خانوادگی نیز تناسب بهتری با شرایط نه چندان ایده آل ایران دارد.
شرایط بازار
در نهایت باید تاکید که مقایسه خودروهای نو و دست دوم از بنیان چندان اصولی نیست اما از آنجا که در شرایط فعلی می توان نمونه های نستا کم کارکرد اما قدیمی ب ام و سری پنج و فولکس واگن پاسات صفر کیلومتر را در رنج قیمتی یکسانی یافت، باید تایید کنیم که عنوان برنده این مقایسه بی هیچ شک و تردید از آن ب ام و خواهد بود. دلیل این امر را باید به مزیت های فنی، گستردگی بسیار بیشتر مراکز تعمیرات و خدمات پس از فروش، تامین قطعات آسان تر در سطح منطقه و هماهنگی بهتر موتور و گیربکس عنوان کرد.
در پایان از آقای سخندان مالک پاسات و آقای فراز مالک سری 5 به خاطر اینکه خودروهای خود را برای آزمایش در اختیار خودروبانک قرار دادند تشکر می کنیم.