مقدمه
حتما شنیده اید که میگویند این دنیا به کسی وفا نکرده! خوب در مورد ماشین ها هم همینطور است. خودروهایی که تا همین یکی دو دهه قبل برای خودشان برو بیایی داشتند و توجه هر زن و مردی را به خود جلب مینمودند حالا پا به سن گذاشته اند و با حسرت گذشته، جولان ماشین های امروزی را نظاره میکنند. مثلاً تصور کنید آقای میتسوبیشی گالانت، که زمانی ارزشی معادل یک ملک تجاری در تهران را داشت، از اینکه اکنون از تیبا صفر کیلومتر هم ارزانتر قیمت گذاری میشود چه حالی دارد؟! بگذریم! پیرمردهای قصه ما به دو دسته تقسیم میشوند. عده ای مثل دوو اسپرو و رنو 21 بدلیل ناپرهیزی در دوران جوانی و استهلاک بالا و کمبود لوازم، اکنون کهنسالی بدی را سپری میکنند و هر ماه از این بیمارستان به آن کلینیک بدنبال درمان انواع دردهای خود هستند؛ اما یک سری دیگر بدلیل گذشته سالمی که پشت سر گذاشته اند هنوز هم سر حال می باشند و حتی میتوانند از پس برخی از جوان های روغن نباتی امروزی "مثل پراید صفر!" بر آیند.
یکی از این ماشین ها که هنوز هم پس از حدود دو دهه حضور در کشور (14 سال از تولید آخرین مدل) نمونه های سالمش کم و بیش یافت میشود دوو سیلو است. محصولی که در کنار خواهرش ماتیز توانست دیدگاه منفی که نسبت به کره ای ها وجود داشت را به یک نگرش مثبت تغییر دهد تا دیگر کسی به ماشین کره ای انگ اسباب بازی بودن را نزند! امروز به سراغ این خودرو آمده ایم تا ببینیم در زمان خودش چطور ماشینی بوده و مهمتر اینکه آیا همچنان هم میتواند ارزش خرید داشته باشد یا خیر. پس لطفاً خودروبانک را در این بررسی نوستالژیک همراهی نمائید.
آشنایی کلی
سیلو در حقیقت نسخه فیس لیفت شده دوو ریسر است. البته تغییرات اساسی که در بخش دماغه و انتهای خودرو صورت گرفته توانسته به خوبی این واقعیت را پنهان کند ولی اگر به قسمت کناری و داخلی ماشین ها توجه کنید متوجه اصل جریان خواهید شد. حالا کاری نداریم که ریسر های قدیمی هم خودشان از پلتفرم اپل کادت استفاده کرده بودند و این پلتفرم در برندهای مختلفی "حتی پونتیاک" استفاده شده بود. دوو سیلو نسبت به برخی از ماشین های همرده خود "مثل پژو 405" خودرو معروفی در سطح جهانی به حساب نمی آمد اما با این حال تحت اسامی متفاوت (Cielo, Nexia, Heaven و ..) در کشورهای زیادی مثل هندوستان، ویتنام، مصر، رومانی، مکزیک و ازبکستان حضور پیدا کرد. حتی پس از توقف عرضه این محصول در ایران، تولیدش در برخی کشورها ادامه داشت و با فیس لیفت جدید و موتور قویتر 16 سوپاپ نیز روی خط تولید رفت.
طراحی ظاهری
سیلو در زمان خودش یک ماشین شیک و خوش قیافه محسوب میشد. راستش را بخواهید هنوز هم این چشمان عصبی و کاپوت کشیده طرفدار دارد و اگر از من بپرسید میگویم که سیلو از بسیاری از ماشین های جدیدتر مثل ورنا، ام وی ام 530، تندر 90، تیبا و... جذاب تر می باشد. یکی از نکات جالب طراحی بدنه این ماشین فرم خاصل گلگیرهایش است که در جلو حالتی برآمده دارند ولی در بخش عقبی با زوایای خاص ما را به یاد ماشین های امریکایی قدیمی می اندازند. برجستگی سپرها نیز با اینکه سن و سال ماشین را لو داده اند ولی در عوض خشونت و جذبه ظاهری سیلو را تکمیل نموده اند.
در قسمت پشتی هم با چراغهائی بزرگ و صندوقی بلند روبرو میشویم که به خودی خود ظاهر جالبی دارد اما بدلیل ناهمانگی با قسمت دماغه میتوان به این قسمت ایراد گرفت. یکی دیگر از نکات منفی در ظاهر سیلو استفاده از رینگ های کوچک 13 اینچی است که اگر مثل برخی از نمونه های خارجی با سایز 14 جایگزین میشدند تناسب بهتری به قسمت کناری بخشیده میشد. ضمناً بخاطر صرفه جویی در هزینه تولید، قسمت کناری سیلو تکامل چندانی نسبت به پدرانش نداشته و حتی ما را به یاد جد بزرگش اپل کادت می اندازد. پس طبیعتاً طراحی سیلو از این زاویه نمره پایین تری نسبت به سایر قسمت ها دریافت خواهد کرد.
اما با تمامی این صحبت ها باید اعتراف کنم که سیلو از آن پیرمردهای خوش تیپ است که با دستمال گردن شیکی که بسته و اخمی که در چهره دارد هنوز هم جذاب به نظر میرسد.
طراحی داخلی
راستش را بخواهید در داخل کابین اوضاع به خوبی قسمت بیرونی نیست. البته شاید بگوئید طراحی داخلی سیلو برای آن سالها خیلی هم بد نبوده و کنسول میانی متمایل شده به سمت راننده حس خوبی دارد و فضاسازی های داشبورد هم هوشمندانه صورت گرفته اند. اما به طور کلی دیزاین داخلی هم مثل قسمت کناری بدنه به اندازه کافی به روز رسانی نشده و علیرغم برخی بازنگری ها همچنان غبار کهنگی اپل کادت را بر چهره دارد. نکته منفی دیگر این است که علیرغم طول نسبتاً زیاد ماشین جای پای سرنشینان پشتی خیلی تنگ می باشد و به نوعی با ماشین های کوچکتر از خود برابری میکند.
البته در عوض شما با خرید سیلو یک صندوق عقب عالی در اختیار دارید که با دهانه وسیع و عمق و ارتفاع مناسب خیالتان را از بابت سفرهای خانوادگی آسوده خواهد کرد. اما ای کاش فاصله بین محورهای جلو و عقب کمی بیشتر بود و مقداری هم از فضای صندوق کاسته و به جای پای صندلی عقب اضافه میشد تا سرنشینان عقب هم از مسافرت لذت ببرند. اما از لحاظ کیفی باید بگویم با اینکه وضعیت دوو سیلو با حالت ایده آل فاصله دارد ولی در مقایسه با ماشین های هم رده و هم سن و سال ماندگاری قابل قبولی داشته و در نمونه هائی که درست نگهداری شده اند سلامتش را به خوبی حفظ نموده است.
امکانات
شاید برای نسل امروز که به کمتر از رادار و اتوپارک، آپشن نمیگویند لیست کردن امکانات دوو سیلو خنده دار باشد اما شخصاً به یاد دارم که این ماشین در زمان خودش با داشتن گزینه هایی مثل 4 شیشه برقی با کلیدهای چراغدار!، مه شکن های جلو و عقب، آنتن برقی، کلیدهای برقی درب باک و صندوق عقب، قابلیت تنظیم نور پشت آمپر، تهویه مطبوع دستی و مواردی از این قبیل یک ماشین کامل و تا حدودی لوکس به حساب می آمد! ولی خوب حالا که حتی پراید هم به ایربگ های جلو و سیستم ترمز ABS و تنظیم برقی ارتفاع چراغها مجهز شده، این امکانات چندان افتخار آمیز به نظر نمیرسند!
ایمنی
ماشین های آن زمان از نظر سطح ایمنی با تولیدات امروزی قابل مقایسه نبودند. اما در میان همان خودروها هم بعضی وضعشان بهتر و برخی بدتر بود. دوو سیلو بخاطر سپرهای برجسته و ورقه های محکمش از دید مردم ماشین امنی شناخته میشد و در تجربه تصادف های شهری هم بارها و بارها برادری اش را اثبات کرده بود. حتی خود من هم تجربه یک تصادف نسبتاً شدید با این ماشین را دارم که از آن جان سالم بدر بردم! اما واقعیت این است که از روی این جور چیزها نمیشود به میزان امنیت واقعی یک ماشین پی برد. متاسفانه بر خلاف تصور عموم و با استناد به آزمون هایی که در شرایط استاندارد صورت گرفته دوو سیلو به هیچ عنوان ماشین ایمنی نیست و در تست های تصادف با خم شدن شدید ستون A ، دفرمه شدن سقف و جابجایی درب جلو نمره مناسبی بدست نیاورده. تازه این را هم در نظر داشته باشید که در این ماشین نه از ایربگ خبری هست، نه ABS و نه هیچ گزینه کمکی دیگری. پس هرچند هنوز هم به نظر میرسد امنیت این خودرو از امثال پراید بهتر باشد اما بهتر است که پشت فرمانش خیلی هم اعتماد به نفس کاذب نداشته باشید چون به هر حال داخل ماشینی با تکنولوژی و مهندسی قدیمی نشسته اید که حتی با استاندارد های زمان خودش هم ایمنی کافی را نداشته.
پیشرانه و توانایی های حرکتی
اینجا یک موتور 1.5 لیتری 8 سوپاپ قدیمی داریم که فقط 75 اسب بخار (برخی منابع 80 اسب بسته به استاندارد آلایندگی موتور) تولید میکند.
موتور ضعیف سیلو با استهلاک بسیار پایین، صدای گوش نواز و مصرف سوخت قابل قبولش یکی از نکات مثبت این ماشین به حساب می آید. راستی گیربکس نیز از نوع 5 سرعته دستی است که نیرو را به چرخ های جلویی منتقل میکند. قبل از شروع بخش تجربه رانندگی بیائید نگاهی به جدول خلاصه مشخصاتش داشته باشیم.
نام خودرو | دوو سیلو |
پیشرانه | 4 سیلندر 8 سوپاپ MPFI |
حجم موتور | 1498 سی سی |
گیربکس | 5 سرعته دستی |
حداکثر قدرت | 75 اسب بخار در دور 5400 |
حداکثر گشتاور | 123 نیوتن متر در دور 3200 |
شتاب صفر تا صد | 12.5 ثانیه |
حداکثر سرعت | 163 کیلومتر در ساعت |
مصرف سوخت ترکیبی | 6.8 لیتر در 100 کیلومتر |
وزن | 1025 کیلوگرم |
تجربه رانندگی
اتومبیل را استارت زده و شروع به حرکت میکنیم. فرمان روان، دید عالی و نرمی پدالها در همان ابتدا توجهم را به خود جلب نمود. دنده ها نیز به راحتی در سر جای خود قرار میگیرند و نیازی به کشتی گرفتن با آنها نداریم. عایق بندی ماشین چندان عالی نیست و با بالا رفتن دور موتور، صدای پیشرانه کاملاً به داخل کابین نفوذ میکند اما خوشبختانه صدای موتور 1.5 لیتری دوو به هیچ عنوان گوش خراش نیست و حتی از شنیدن غرغرهایش لذت هم میبریم. سیستم تعلیق بسیار نرم است و این مورد برای شهر پر دست انداز و سرعت گیرهای تهران یک موهبت محسوب میشود. اما همین نکته مثبت در هنگام عبور از پیچ های تند به حرکات عرضی و الاکلنگی منتهی شده و هندلینگ ماشین را از شرایط ایده آل فاصله میدهد. البته مرکز ثقل پایین سیلو باعث شده که پایداری ماشین خیلی هم افتضاح نباشد و با کمی مهارت یا استفاده از لاستیک های پهن تر میشود با مشکل کم فرمانی و حرکات گهواره ای سیلو کنار آمد. اما مشکل اصلی در جای دیگری است. ترمزهای دیسکی جلو و کاسه ای عقب این ماشین نقطه ضعف اصلی سیلو به حساب می آیند چرا که در سرعت های بالا خیلی مطمئن نشان نمیدهند و بدتر اینکه زیر فشار خیلی زود داغ میکنند و عملکردشان حتی از قبل هم ضعیف تر میشود. اما خوشبختانه این مشکل هم راه حل دارد و اکثر دوو بازهای قدیمی با تعویض سیلندرهای ترمز جلو این ایراد را تا حدود مناسبی برطرف کرده اند.
خوب فکر میکنم بررسی مان دارد خسته کننده میشود پس تا خوابتان نگرفته کمی پدال گاز را فشار دهیم تا ببینیم این کره ای کهنه کار خوی رقابتش را حفظ کرده یا بدلیل افزایش سن و کاهش سطح تستوسترون(!) آرامش را به مبارزه ترجیح میدهد! خوب من مدت نسبتاً زیادی با سیلو رانندگی کردم تا رفتارش را متوجه شوم! راستش را بخواهید واکنش ها به پدال گاز در سیلو بسته به شرایط خیلی متغیر است.
مثلا با توجه به سبکی گیربکس وقتی شما اتومبیل را زیر بار قرار دهید (مواردی مثل کولر یا وجود ۵ سرنشین در یک سربالایی) این سبکی دنده ها کار دست ماشین میدهد زیرا با هر بار سبک کردن دنده، با افت دور موتور شدیدی مواجه میشوید. خوب همانطور که در بخش قبلی دیدید گشتاور چندانی هم در اختیار نداریم تا این مشکل را پوشش دهد و در نتیجه مدام مجبور میشوید به ماشین معکوس بدهید و این مساله در سرعت های بالاتر بیشتر احساس خواهد شد. در چنین حالتی سیلوی شما به یک ماشین مظلوم و معمولی تبدیل میگردد. پیشنهاد میکنم در این شرایط خاص، حتماً دور موتور را تا جایی که صدایش آزارتان نمیدهد پر کنید تا پس از تعویض دنده، دور موتور در جای مناسب تری قرار داشته باشد.
البته در عوض شتاب گیری نسبتا ضعیف، قدرت خنک کنندگی کولر دوو سیلو در سطح بهترین های قابل تصور است و از این حیث واقعا با آب و هوای گرم و خشک کشورمان تناسب دارد. بنابراین در مجموع می توان گفت که با توجه به قدرت 75 اسب بخاری پیشرانه و ترمزها و ایمنی نه چندان جالب توجه، سیلو بیشتر برای افرادی مناسب است که خواهان یک رانندگی نرم و روان با فنربندی خوب هستند و تمایل چندانی به تاخت و تاز با این کره ای سالخورده ندارند.
نتیجه گیری
شاید در خیلی از کشورهای صنعتی بنا به دلایلی که همه میدانیم، خرید ماشینی با این سن و سال منطقی نباشد. اما اینجا وضعیت فرق میکند. خیلی از ماشین های صفر کیلومتر که الان در کشورمان روی خط تولید میباشند از نظر پلتفرم و تکنولوژی جدیدتر از سیلو نیستند. مثلاً در حال حاضر با پول یک پراید دست دوم مدل بالا میشود یک دوو سیلو نسبتاً تمیز اما با کارکرد بالاتر و سن حدود 12 سال بیشتر را خریداری کرد. خوب اکثریت معتقدند با توجه به کاهش قطعات یدکی این ماشین و افزایش دستمزد تعمیرکاران همچین خریدی ریسک بالایی خواهد داشت و بهتر است که با همین پراید کم دردسر سر کنیم! اما هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد. اگر کسی بتواند مشکلات تامین قطعات و هزینه های نگهداری بالاتر سیلو را به جان بخرد ماشینی زیباتر، نرم تر، با کیفیت تر و پرشتاب تر را خریداری کرده که هم صندوق بزرگتری دارد، هم کولر بهتری و هم به اصطلاح کلاس بالاتر! حتی در مواردی مثل ترمز، پایداری یا امنیت هم که به سیلو ایراد گرفتیم منظورمان در قیاس با پراید نبود.
در واقع من هنوز نمیدانم وقتی ستون A پراید تاب تحمل تصادفات شدید را ندارد اصلاً ایربگ هایش به چه کاری می آیند؟! پس با در نظر گرفتن این مسائل افرادی که بودجه محدودی را برای خرید ماشین در نظر گرفته اند و کمی هم اهل ریسک هستند میتوانند به این خودرو فکر کنند. اما سوال بعدی که در ذهن خواننده ایجاد میشود این است که اگر قرار باشد یک ماشین قدیمی را جایگزین پراید کنیم چرا به سراغ امثال 405 و سمند نرویم؟! خوب دوو سیلو از این ماشین ها نرم تر، کم مصرف تر و کم استهلاک تر است اما با توجه به بازار خرید و فروش بهتر و دسترسی به قطعات و نمایندگی های بیشتر این رقبا میتوان گفت که اگر عشق دوو نداشته باشید شاید خوبی های سیلو به دردسرهایش نیرزد. اما اگر به این ماشین علاقه دارید و در شهرهای بزرگ ساکن هستید و در نتیجه به قطعاتش دسترسی دارید میتوانید دل به دریا بزنید و با خرید دوو سیلو از ویژگی های خاصش لذت ببرید.