خصوصیسازی شرکتهای دولتی به ویژه در صنعت خودروسازی، همواره یکی از چالشهای اصلی اقتصاد ایران بوده است. در سالهای اخیر، موضوع خصوصیسازی دو خودروساز بزرگ ایران، یعنی ایرانخودرو و سایپا، بارها مطرح شده و در برنامههای دولتهای مختلف جایگاه ویژهای داشته است. اما آیا این هدف بلندپروازانه، یعنی خصوصیسازی واقعی این دو خودروساز بزرگ کشور، قابل دستیابی است؟
دو کارخانه ایرانخودرو و سایپا با وجود تولیدات جاری، همچنان با مشکلاتی از جمله کیفیت پایین خودروها، نارضایتی از خدمات پس از فروش، و چالشهای مالی دست و پنجه نرم میکنند. با این حال، تولیدات این دو شرکت، ولو با قطعات وارداتی، نقش مهمی در صنعت و اقتصاد ایران ایفا میکند. اما سوال اساسی این است که آیا خصوصیسازی میتواند این صنعت را نجات دهد یا برعکس، به مانعی بزرگتر تبدیل میشود؟
سابقه خصوصیسازی در ایران
خصوصیسازی ایرانخودرو و سایپا مسالهای است که تمامی دولتهای پس از جنگ آن را به نوعی پیگیری کردهاند. از دوران ریاستجمهوری سید محمد خاتمی که در مراسم افتتاح خط تولید خودرو "سمند" بر اهمیت خصوصیسازی تاکید کرد، تا دوران حسن روحانی که سیاست دولت یازدهم را بر پایه خصوصی کردن صنعت خودرو قرار داد، تلاشها در این راستا همواره ادامه داشته است. با این حال، همچنان بخش عمدهای از مدیریت این دو خودروساز تحت سیطره دولت باقی مانده است.
حتی در دولت سیزدهم، رییسجمهور فقید، سید ابراهیم رئیسی، در آغاز کار دولت خود، با صدور فرمانی هشتمادهای، بر خصوصیسازی صنعت خودرو تاکید کرد. اما خصوصیسازی همچنان در حد شعار باقی ماند و تلاشهای صورتگرفته به دلایل متعدد از جمله موانع ساختاری و اقتصادی به نتیجه نرسیده است.
موانع پیشروی خصوصیسازی ایرانخودرو و سایپا
یکی از اصلیترین موانع خصوصیسازی در این دو شرکت، زیانهای انباشته آنها است. ایرانخودرو و سایپا با زیانهای مالی بسیار سنگینی روبرو هستند. به عنوان مثال، گزارشهای مالی نشان میدهد که ایرانخودرو هر ماه با 3 هزار میلیارد تومان زیان مواجه است. سایپا نیز با شرایط مشابهی دست و پنجه نرم میکند. زیان انباشته این دو شرکت آنقدر زیاد است که اگر بخواهیم با شاخصهای ورشکستگی این شرکتها را ارزیابی کنیم، به نظر میرسد که هر دو عملاً ورشکسته هستند، اگرچه به دلیل حمایتهای دولت، این ورشکستگی اعلام نمیشود.
علاوه بر این، یکی از مشکلات دیگر این است که با وجود واگذاری بخشی از سهام این دو شرکت به بخش خصوصی، همچنان تسلط و مدیریت دولتی بر آنها وجود دارد. از جمله چالشهای دیگر میتوان به نیروی کار مازاد در این شرکتها اشاره کرد که به مراتب بیشتر از ظرفیت تولید آنها است. به عنوان مثال، در حالی که در شرکتهای خودروسازی بزرگ دنیا به ازای هر کارگر 30 خودرو تولید میشود، در ایرانخودرو و سایپا این رقم به 8 خودرو میرسد.
چالشهای مدیریتی و ساختاری
واگذاری سهام این دو خودروساز به بخش خصوصی تا حدی صورت گرفته است، اما مدیریت دولتی همچنان در آنها حاکم است و مدیران عامل این شرکتها توسط دولت تعیین میشوند. این امر موجب شده است که بسیاری از تصمیمات مدیریتی این شرکتها در جهت حفظ منافع دولتیها باشد نه توسعه و بهبود کیفیت تولیدات.
چالش اصلی این است که دولت نمیتواند از تسلط خود بر این دو خودروساز دست بکشد، چرا که این دو شرکت به نوعی حیاط خلوت دولت به شمار میروند و منافع سیاسی و اقتصادی زیادی در آنها نهفته است. از طرفی، نگرانیهایی درباره اهلیت بخش خصوصی نیز وجود دارد. این سوال مطرح است که آیا خصوصیسازی به معنای واقعی خواهد بود یا تنها تبدیل به انتقال مالکیت به گروهی از "خودیها" خواهد شد؟
نمونههای موفق و ناموفق خصوصیسازی
یکی از مثالهای موفق خصوصیسازی در ایران، واگذاری بهمن موتور است. پس از واگذاری این شرکت به بخش خصوصی، نهتنها تولیدات و درآمد آن افزایش یافت، بلکه در برخی حوزهها به نوآوری و توسعه نیز دست یافت. اما این موفقیتها در سایه حمایتهای خاص دولت و شرایط متفاوت بازار خودروی ایران اتفاق افتاده است. به همین دلیل، بسیاری از کارشناسان معتقدند که نمیتوان موفقیت بهمن موتور را به عنوان نمونهای قابل تعمیم برای ایرانخودرو و سایپا دانست.
آینده خصوصیسازی در صنعت خودرو
با توجه به مشکلات ساختاری و مدیریتی در این دو شرکت، خصوصیسازی واقعی بدون ایجاد تغییرات بنیادین در نحوه مدیریت و تصمیمگیریهای این شرکتها غیرممکن به نظر میرسد. علاوه بر این، زیانهای انباشته، نیروی کار مازاد، و وابستگی شدید به حمایتهای دولتی، از جمله چالشهای بزرگی هستند که باید قبل از هر گونه واگذاری حل و فصل شوند.
به طور کلی، خصوصیسازی صنعت خودرو نیازمند برنامهریزی دقیق و جامعی است که بتواند این شرکتها را از وضعیت فعلی خارج کند. این برنامه باید شامل کاهش نیروی مازاد، بهبود کیفیت تولیدات، افزایش بهرهوری، و مهمتر از همه، کاهش وابستگی به حمایتهای دولتی باشد.
نتیجهگیری
خصوصیسازی ایرانخودرو و سایپا موضوعی است که سالها در دست بررسی و بحث بوده است. اما با وجود تمامی تلاشها، به نظر میرسد که این فرآیند هنوز به نتیجه نهایی نرسیده و مشکلات ساختاری و مدیریتی در این دو شرکت همچنان ادامه دارد. خصوصیسازی واقعی بدون حل این مشکلات، تنها به تعمیق بحرانها خواهد انجامید. اما باید در نظر گرفت که تا مادامیکه این صنعت در دست دولت باشد وضعیت آن هر روز بدتر از گذشته خواهد بود و شکوفایی آن در گرو خارج شدن بخش دولتی، حل مشکلات بنیادی گفته شده و در نهایت یک خصوصی سازی اصولی است تا بتواند این دو شرکت را از منجلاب زیان دهی فعلی خارج کند.
سوال اساسی این است که آیا دولت قادر خواهد بود از تسلط خود بر این دو خودروساز دست بکشد و راه را برای خصوصیسازی واقعی هموار کند؟