تاریخ خبر
چرا توان ساخت موشک داریم، ولی روی پراید درجا میزنیم؟
بارها در بین نظرات مخاطبان سایت، نظراتی خوانده ام با این مضامین که چطور ممکن است کشوری که توان طراحی و ساخت بهترین موشک های دنیا را دارد، در صنعت خودروسازی خود به پیشرفتی نمی رسد. توان نظامی و بخصوص توان موشکی کشور ما به حدی است که هیچ یک از ارتش های مدعی دنیا که خصومت و دشمنی فراوانی با ایران دارند جرات تعرض نظامی ندارند و بارها ابراز نگرانی کرده اند از توان موشکی ایران،آن هم در حالی که دور تا دور مرزهای ایران را آتش و جنگ فرا گرفته، با این حال در صنعت خودروسازی یا مونتاژ کرده ایم و یا در تولید یک محصول قدیمی و خارج از رده مانند پراید، نه تنها پیشرفت نکرده ایم بلکه افت کیفیت داشته ایم.
چند سال پیش در یک برنامه ورزشی گزارشی پخش شد از یک تیم فوتبال حاضر در لیگ پایین تر، که بازیکنانش از روی عمد بازی های آخر فصل را باخته بودند تا تیمشان به لیگ برتر صعود نکند. دلیلشان این بود که اگر تیمشان صعود کند باشگاه باید بازیکن های بهتری جذب کند تا از پس رقابت های سخت تر لیگ برتر بربیاید و آنها مجبورند تیم را ترک کنند. لذا تصمیم گرفتند تیم را در همان لیگ پایین تر نگه دارند تا خودشان در تیم باقی بمانند.
داستانِ خودروسازی دولتی ما همین است. دولت ها همیشه به دو شرکت بزرگ خودروساز به چشم یک حیاط خلوت نگاه کردند تا یک شرکت تولید کننده خودرو. دولت ها معمولا بعد از سرکار آمدن، عزیزانشان را فرستاده اند به هیات مدیره فلان شرکتِ تابعه که وظیفه آن شرکت فقط مثلا تامین قطعه های برقی پراید بوده است. کمی عمیق تر که به این شرکت های تابعه بنگریم، ده ها شرکت تاسیس شده اند با هیات مدیره های پر و پیمان، ساختار های عریض و طویل و بدنه های شلوغ که در کنار اشتغال زایی، اهداف شرکت مادر را تامین کنند. در عمل اما، کارگران و کارشناسان شرکت های تابعه هم عمدتا از شرایطشان ناراضی اند و پاداش ها را همان عزیزانِ سفارش شده می گیرند و راضی هم هستند از شرایطشان. و به راستی چنین شرکت عظیمی با این همه شرکت زیر مجموعه که اعتراف می کند به ضرردهی رسیده، برای کدامین موفقیت چنین پاداش های چرب و شیرینی به صدها عضو هیات مدیره و صدها مدیر میانی شرکتهای تابعه خود می دهد؟ با شرکتی روبرو هستیم که محصولاتش رضایت بخش نیست، زحمتکشانش ناراضی اند، مدیرانش پاداش بگیر و خوشحالند و شرکت به ضرردهی رسیده.
اگر هدف شرکت مادر پیشرفت باشد، در تمام سطوح باید مدیران مجرب و مرتبط قرار گیرند و کمی از سودهای فعلی شان بگذرند و هزینه پیشرفت را بدهند. اعضای هیات مدیره و مدیران میانی باید با دانش مرتبط انتخاب شوند و در پست های خود دست به کار شوند.
ولی صد حیف که در هنگام بکارگیری نیروهای متخصص و متعهد اهداف دیگری جایگزین هدف اصلی یعنی پیشرفت می شوند و در جابجایی های متعددی که بعد از هر انتخابات صورت میگیرد، شاید آخرین مولفه انتخاب افراد، تخصص باشد. پس از تودیع و معارفه، مدیر جدید می آید، برای شروع پیشرفت باید تیم مطالعاتی خود را فعال کند، هزینه های بیجای شرکت را کم کند، خودش متخصص باشد و یا حداقل مشاوران و متخصصان را جذب کند تا پیشرفت دهد سازمان را و یا لااقل کیفیت را حفظ کند. آیا این کار را می کند؟ یا با همان بازیکنان قبلی بازی ها را ادامه می دهد و در لیگ پایین تر می ماند؟
اوضاع در موشک سازی اما متفاوت است. آنجا هدف پیشرفت است. مدیران مامور شده اند تا از منافع کشور دفاع کنند و منافع کشورشان نسبت منافع شخصی اولویت داشته باشد. طبق آنچه که می بینیم نیروهای متخصص و جوان را بکار گرفته اند و یکی از جوانترین فرماندهان لشکری، مسئول پیشرفت حوزه موشک های سیستم دفاعی ماست. ظاهرا میدانند کسی در دنیا عاشق چشم و ابروی ما نیست که به ما تکنولوژی طراحی و ساخت را هدیه دهد. باید متخصص بود و متعهد، باید برای اهداف سازمان تلاش کرد. آنها می توانستند سال های سال چشم به دست روس ها داشته باشند و صدها مدیر از کنار قرارداد موشک های اس-300 روزهای خوش و خرم خود را بگذرانند. اما این روزها خبرهای قراردادهای پژو و سیتروئن است که افکار عمومی را آزار می دهد.